خلاصه ماشینی:
"گذشته از آلتان دفتر،رشید الدین از تقریر شفاهی بولاد چینگسانگ که از امیرزادگان مغول بود و از سوی تیمور قاآن به سفارت نزد غازان خان آمده و در ایران ماندگار شده،و در سفر و حضر همراه غازان بوده،بیشتر از همهء مغولان دربار غازان بر انساب مغولان آگاهی داشت،و نیز از دانستهها و روایتهای شفاهی خود غازان خان که به نوشتهء رشید الدین بعد از بولاد چینگسانگ بیش از همگان بر اسطورهها و تاریخ و انساب مغول واقف بوده -جامع التواریخ همین،ص 1531-و دست کم خواندن و نوشتن مغولی و به احتمال زیاد ترکی(اویغوری)میدانسته است،بهرهء بسیار برده است.
به رغم آنکه رشید الدین بر این تأکید ورزیده است که«اوراق و طوامیر»تاریخ موجود در خزانه به زبان و خط مغولی بوده است و پافشاری تنی چند از پژوهندگان ایرانی و غیر ایرانی-تاریخ مغول- عباس اقبال و زکی ولید طغان-بر اینکه رشید الدین زبان مغولی نیز میدانسته است(که به احتمال زیاد براستی هم میدانسته، اما شاید تنها مکالمه)و علیرغم آنکه او در یکی از نوشتههای خویش(فراید السلطانیه یا مباحث السلطانیه)اشاره کرده است که برخی از آثار خود را به زبان مغولی نوشته و به اولجایتو سلطان تقدیم داشته است،و حتی تنی از پژوهندگان گمان کرده است که اصل جامع التواریخ نیز به زبان مغولی بوده و متن مغولی آن به خان مغول تقدیم گردیده است،با این همه قرینههای بسیاری در دست و نشانگر آن است که یا رشید الدین با زبان مکتوب مغولی آشنایی نداشته و یا دست کم به هر علت و دلیلی نقل نوشتههای مغولی یکسره از آن زبان به فارسی انجام نگرفته است،و این کار با واسطه و به روایت ترک زبانانی که بیگمان جز اویغوران نتواند بود تحقق یافته است."