چکیده:
یکی از نظریه هایی که در مکتب کارکردی درباره انقلاب عرضه شده، نظریه چالمرز جانسون است. وی با اتکا به جامعه شناسی کارکردگرا، زمینه های بروز یک انقلاب را توضیح می دهد. ولی خود انقلاب را با تحلیلی روان شناسانه بازمی شناساند. از سوی دیگر، انقلاب اسلامی ایران، به عنوان یکی از شکوهمندترین و فراگیرترین انقلابات در دنیا، همواره مورد توجه صاحب نظران بوده است و تحلیل ها، تبیین ها و توصیف های متعددی از آن به عمل آمده است. برخی درصددند تا با استفاده از نظریه جانسون و با مقایسه و تطبیق شرایط خاص حاکم بر ایران عصر پهلوی، چنین نتیجه بگیرند که الگوی تحلیل «تحول انقلابی» جانسون تا حد زیادی با انقلاب اسلامی مطابقت دارد. در حالی که نظریه «تحول انقلابی» جانسون ضمن نادیده گرفتن نقش رهبری در انقلاب، در سه زمینه معناشناسی، روش شناسی و نظریه سازی، دارای ضعف های اساسی می باشد. این پژوهش، تا با نقد این دیدگاه با استفاده از روش تحلیلی ـ توصیفی و شیوه کتابخانه ای، با نقد نظریه «تحول انقلابی» جانسون، انقلاب اسلامی را به عنوان پدیده ای ماورای این تحلیل ها مورد بررسی قرار دهیم.
خلاصه ماشینی:
"در این میان، برخی از نظریهپردازان داخلی انقلاب، با تحلیل و بررسی نظریه تحول انقلابی چالمرز جانسون، درصددند تا با مقایسه و تطبیق شرایط خاص حاکم بر ایران عصر پهلوی چنین نتیجه بگیرند که الگوی تحلیل «تحول انقلابی» جانسون تا حد زیادی با انقلاب اسلامی ایران مطابقت دارد.
» 327 جانسون کار خود را با این اصل آغاز میکند که انقلاب باید در ارتباط با نظام اجتماعی بخصوصی که در آن واقع شده مورد بررسی قرار گیرد و تجزیه و تحلیل انقلاب مرتبط با بررسی کارکرد جامعه بوده و هرگونه تلاشی برای مجزا ساختن این دو، فایده چندانی نخواهد داشت.
با توجه به این بخش از نظریه جانسون، برخی درصددند با مقایسه و تطبیق شرایط خاص حاکم بر ایران عصر پهلوی چنین نتیجه بگیرند که الگوی تحلیل «تحول انقلابی» جانسون تا حد زیادی با انقلاب اسلامی مطابقت دارد.
یکی از نویسندگانی که در این زمینه نظریهپردازی کرده و سعی در تطبیق نظریه جانسون با انقلاب اسلامی ایران نموده، در اینباره میگوید: «رژیم پهلوی، با اتخاذ یکسری سیاستها و اقدامات نادرست فرهنگی، هنجارها و ارزشهای عمیق حاکم بر جامعه را یکسره نادیده گرفت و رو به سوی غربزدگی صرف و پیگیری سیاستهای شبهمدرنیزاسیون و سکولاریزاسیون نمود که نتیجه آن، ایجاد وضعیتی بیثبات و شکلگیری جامعهای نامتعادل گردید که طی آن، ارزشهای جامعه با واقعیتهای محیطی سازگاری و هماهنگی نداشت."