چکیده:
مقدمه:
مسأله"مسئولیت ناشی از اقدامات پزشکی"از آغاز شکلگیری فقه اسلامی، مورد توجه اندیشمندان مسلمان بوده و از جنبههای گوناگونی مورد بررسی ایشان قرار گرفته است.
بحث:
از نظر حقوقدانان اسلامی چنانچه طبیب صلاحیت و مهارت علمی لازم درا نداشته باشد و یا با وجود مهارت بدون اذن بیمار یا ولی او اقدام به درمان کند و اتفاقا موجب تلف گردد، ضامن خواهد بود.
همچنین حقوقدانان اسلامی درباره ضمان(مسئولیت)پزشکی که در معالجات خود کوتاهی کرده است، هر چند بیمار اذن در معالجه داده باشد، ادعای اجماع کردهاند؛لکن درباره مسئولیت پزشکی که با وجود اذن در معالجه و رعایت کلی موازین تخصصی اقدام وی اتفاقا موجب تلف شده است دو نظریه عمده مطرح است؛اکثر فقهای امامیه به مسئولیت پزشک غیر مقصر نظر دادهاند.
نتیجهگیری:
نظر اکثریت، بر طبق ادله معتبرتر و با قواعد سازگارتر است با این وجود، باید اذعان کرد که پذیرش نظریه مشهور از نقطه نظر اجتماعی توالی فاسدی را به دنبال خواهد داشت.
خلاصه ماشینی:
"این عقیده صحیح به نظر نمیرسد؛ چرا که اولا:تقیید این اطلاق و انصراف مسئولیت پزشک منحصرا به موردی که پزشک حاذق، محتاط و مأذون نباشد، خلاف اصول است زیرا به منظور تقیید کلامی که در آن اطلاق وجود دارد باید قرینهای وجود داشته باشد؛حال آنکه نه تنها قرینهای وجود ندارد بلکه از اطلاق روایت سکونی نیز این امر استنباط میشود که پزشک مطلقا ضامن شناخته شده و مسئول آنچه که تلف کند خواهد بود اعم از این که پزشک مقصر باشد یا غیر مقصر.
البته این گروه به جهت اینکه پزشک در اتلاف نفس یا عضو بیمار قصد فعل را دارد ولی قصد نتیجه را ندارد جنایت ارتکابی از ناحیه پزشک را از مصادیق جنایت شبه عمد دانسته و پزشک را مکلف به پرداخت دیه کردهاند 20، 9P}برخی فقها و حقوقدانان در مقابل دیدگاه قبلی، به مخالفت برخاسته و استناد به قاعده اتلاف را به منظور اثبات مسئولیت پزشک غیر مقصر نادرست دانستهاند این گروه در تأیید رای خویش چنین استدلال کردهاند که هر چند اتلاف جان یا عضو بیمار مستند به فعل پزشک است و بر اساس قاعده فقهی اتلاف، هر تلف کنندهای مسئول آنچه که تلف کرده است میباشد، اما طبیب در فعل خویش محسن بوده و با اقدامات درمانی خود درباره بیمار احسان و نیکی میکند و نیکوکار را نمیتوان مسئول شمرد:«و ما علی المحسنین من سبیل و هل جزاء الاحسان الا الاحسان» 21P}."