چکیده:
تجزیة الامصار و تزجیة الاعصار، معروف به تاریخ وصاف تألیف شهاب الدین عبدالله، مشهور به وصاف الحضره (663
ـ 730 ه . ق) وی از دیوانیان شیراز در عهد حکومت ایلخان مغول بود. تاریخ وصاف به سال 1296 ه . ق در بمبئی به
چاپ سنگی رسیده و در سال 1338 ش در تهران به صورت افست، طبع یافته است، و نویسنده مقاله حاضر، پس از
ذکر اهمیت این کتاب و تبیین دیدگاههای وصاف الحضره در تاریخنگاری، اهمیت تصحیح انتقادی آن را تذکر داده و
چند پیشنهاد در چاپ مجدد و منقح آنها ارائه نموده است. به نظر نویسنده مقاله، تاریخ نگاری وصاف، وقایع نگاری
نیست، بلکه او هستی را در کلیتی به هم بافته و مستند به فلسفهای خاص، تعبیر و تفسیر کرده است. از نگاه او تاریخ،
مجموعهای است از اندوختهها و تجربههای بشری. نویسنده بر آن است که توصیف نثر تاریخ وصاف با عباراتی چون
«سخافت انشاء»، «پیچیدگی عبادات و تکلف»، بی انصافی در حق وصاف الحضره است و باید تاریخ وصاف را به دیده
تأمل و تعمق نگریست ومزایای آن را نیز از نظر دور نداشت. از آنجا که وصاف الحضره در تألیف تاریخ وصاف از علوم
متعددی بهره برده است، لذا به نظر نویسنده مقاله، در تصحیح انتقادی آن باید افراد مختلف با تخصصهای متعدد،
اشتراک داشته باشند.
خلاصه ماشینی:
"اطناب جملههای وصاف گرچه به سبب بهرهگیری از ادبیات عرب و نیز کمی زیاده روی مانع از درک درست مفاهیم و محتوی نوشتههایش شده است، ولی اگر به ضرورت وجودی آنها و نیز بار معناییشان نیک بنگریم، میبینیم که این همه نه برای مدح که بخش چشمگیریشان برای تعبیر، تفسیر و توجیه وقایع بکار رفتهاند.
آشنایی با تاریخ وصاف و توانایی نویسنده آن پیش از هر چیز این پرسش را در پیش رویمان قرار میدهد که آیا تفسیر نمادین چنین اثر پر از ظرافت و رمز و رازی این نیست که هر مورخ باید به همه دانشها، رویدادها و جریانهای فرهنگی تاریخی روزگار خویش آگاه باشد و تاریخ نگاری چیزی فراتر از یادداشت وقایع است؟!
29 با اینهمه چنین نثری همواره ـ حتی به روزگار نویسنده ـ مورد نقد و بررسیهای متفاوتی قرار گرفته است: برخی چون عزالدین ابوبکر ابهری به هنگام عرضه کتاب به اولجایتو بر دهان وصاف بوسه میزند30 و گروهی دیگر لب به انتقاد گشوده که این شیوه سخنوری در بیان تاریخ ناتوان و ناکار آمد است زیرا به سبب توجه به بدایع و صنایع ادبی، مقاصد تاریخ دیرتر به فهم میرسد.
تاریخ وصاف در خارج از ایران به ویژه در قلمرو امپراتوری عثمانی هواداران فراوانی داشته است و به عنوان یک سبک تاریخ نگاری مطرح مورد توجه بوده است و سلاطین بزرگ عثمانی چون سلطان محمد فاتح و سلیم اول و سلیمان قانونی بدین تاریخ عشق میورزیدند، چنانچه سلیم اول در گرما گرم جنگ مصر، حسن شاه پدرسعدالدین مورخ عثمانی که از اهل ایران بود مأمور نویساندن نسخهای از تاریخ وصاف کرد، چرا که نسخه نفیسی از این کتاب داشت و اعراب بدوی در صحرای مصر آن را سرقت کرده بودند."