چکیده:
مثنوی مفتاح الفتوح اثری است بالنسبه کوتاه، مشتمل بر حدود 1400 بیت. این مثنوی، حدود نیم سده
پس از درگذشت عطار نیشابوری سروده شده و انتساب آن به عطار اشتباه است. سراینده ناشناخته این
مثنوی، خود را اهل زنجان معرفی کرده و اطلاعات مهمی از مشایخ زنجان در اثر خود ارائه داده است. این
مثنوی روی هم رفته، ای است از آراء و عقاید و رسوم صوفیه در روزگار سراینده. نام 62 نفر به عنوان
اولیاء زنجان در این اثر معرفی شده است که تقریبا همه ناشناختهاند هستند. هیچ کدام از این اشخاص، صوفی
خوانده نشدهاند: برخی از آنها زاهد و بعضی اخی، یکی شیخ الاسلام، یکی دیگر قطب اوتاد، دیگری قطب
اقطاب و دیگری محدث و مفتیاند.
با وجود آنکه درباره سراینده این مثنوی تاکنون حدسهایی زده شده است، اما هیچ یک صائب نیست و
باید در انتظار اطلاعات جدیدی درباره این مثنوی و سراینده آن بود.
خلاصه ماشینی:
البته، این ابیات در مفتاحالفتوح پیش از گلشن راز سروده شده است: ترا رخصت بود اندر خرابی بسا گنج معانی را که یابی * * * چو گردی کافر ای یار موافق شوی آنگاه در اسلام صادق خراباتی شوی میخوار گردی ز علم و عقل خود بیزار گردی چه دانی تا خرابی خود چه جایست که علم و عقل را آنجا نه پایست * * * بخواهم گفت رمزی زین خرابی که تا ذوقی ازین معنی بیابی مرادم زین خرابی بیخودی دان نه عصیان کردن و کار بدی دان همان کافرشدن در هستی خویش اگر مردی درین معنی بیندیش شراب نیستی را نوش کردن وجود خود ز خود بیهوش کردن (ص201) شاعر در اینجا طعنهای هم به حکمای یونان میزند که از راه عقل میخواستند به حکمت برسند، ولی این حکما نمیدانستند که ورای عقل هم طور دیگری است15 که به آن عالم ولایت میگویند و منظور از ولایت هم معنای صوفیانه آن است، نه معنای فقهی: تو مشنو نکته پیران یونان نه قول این خدا دوران دونان که ننهد ماورای عقل طوری کند بر حال خود زین گونه جوری ولایت برتر از طور عقول است ازین معنی که عقلت بوالفضول است ولایت عالم عشق است میدان که عقل آنجا بود مدهوش و حیران (ص202) پس از توضیح درباره معانی فوق، مصنف به مبحث مقامات و احوال و اوقات روی میآورد.