چکیده:
آندره ژید از همان ابتدا نویسندگیاش روش آیینهوار،یا قصه در قصه (en abyme mise) را،در دفترچههای آندره والتر به کار گرفت و در نتیجه شیوهء تازهای در سبک رماننویسی ارائه کرد.او با به کارگیری این نوع ادبی نه چندان مرسوم قصد داشت امکان دیگری از زندگیاش را در نثر به وجود آورد.بعدها در رسالهء نارسیس،قصد عاشقانه و نیز در تب نوبه،و چند اثر دیگر از این نوع ادبی بدیع استفاده کرد.در مقالهء حاضر روش مذکور در آثار او بررسی خواهد شد تا سهمش در تحول سبک رماننویسیاش نشانداده شود.
خلاصه ماشینی:
"به چاپ رساند تا خوانندگان گمان کنند که این اثر به آندره والتر تعلق دارد که وی پس از ابتلا
این یاداشتها نشان میدهد که کتاب آلن نباشد و موضوع آن عبارت است از نبرد
(1)- Mime?tique دارای یک شخصیت است و آلن هم دفترچههای آندره والتر را بازگو میکند،زیرا هردو،
شباهت دیگری نیز میان آندره والتر و قهرمان کتاب او وجود دارد:هردو
آندره والتر با بازتاب شخصیت خود در قهرمان داستانش آلن،همان کاری را انجام میدهد
باشد،اما آنچه دفترچههای آندره والتر را اثری بدیع ساخته،این است که قهرمان خود بدل
بازگو میکند:آلن این امکان را برای ژید فراهم میسازد که فرضیهء جدیدی در مورد رمان ارائه
یکی میشود،به این موضوع نیز توجه دارد که امکان زندگی جهات مختلف برای او به وجود
چند صفحه بعد این شاعر زاهد است که تماشا میکند.
در رسالهء نارسیس نکتهء قابلتوجه دیگری از لحاظ روش قصه در قصه وجود دارد که
دهد که در اسطوره باشد و برگزیدن آدم به لحاظ شباهتهایی است که این دو به هم دارند.
در واقع قصد عاشقانه همانا رسالهء هوس پوچ داستان لوک و راشل است که
در این اثر،راوی نیز وجود خود را به مادام معرفی میکند و مستقیما با او
شیوهء دورنمایی موجب تسهیل در مطالعهء این دو اثر جوانی ژید نمیشود،اما به رسالهء
در واقع کتاب تب نوبه کلا داستان نگارش یک اثر ادبی است که خود
این اثر رمانی است با ویژگیهای یک دفترچهء خاطرات که راوی برای دوست
را متمایز میکند ملال و ابتذال این زندگی است.
خوشحالی صاحب خود میشود)بازتاب دنیای فراسوی راوی دنیای تیتیر است."