چکیده:
نخستین بندهای یک رمان یا هر اثر ادبی دیگر، از جمله جایگاه های کلیدی متن است. آستانه قطعی ورود خواننده به دنیای تخیل و گذرگاهی بین سکوت و گفتار برای نویسنده است. منتقدان فرانسوی برای اشاره به این بخش از اثر، واژه لاتین incipit را به کار می برند و از دیدگاههای گوناگون به مطالعه آن می پردازند. مقاله حاضر، پس از نگاهی کوتاه به تحول این کلمه و پیشنهاد معادلی فارسی برای آن، اهمیت ویژه «نخستین بخش متن» را خاطر نشان میکند. سپس چگونگی تعیین حد و مرز و نقش های ویژه آن را یادآور می شود و مفاهیمی چون «ارکان اصلی دنیای تخیل»، «عناصر پیرامتن» و «قرار داد خوانش» را بررسی می کند. شایان ذکر است که در توضیح مقوله های فوق و بررسی مفاهیم، همواره از رمان ها و داستان های کوتاه فارسی نمونه هایی ارایه می شود تا درک و دریافت مطالب مورد بحث، با سهولت بیشتری میسر گردد.
خلاصه ماشینی:
"آراگون که نخستین جمله متن را«هدیهای از سوی خدایان،ضمیر ناخودآگاه یا یک اثر ادبی دیگر» میداند،معتقد است که تمامی متن،کشف و کاوش آن امکانات زبانشناختی است که در پیشگویه رخ مینمایاند(آراگون،1981،89)و رولان بارت ضمن بررسی و تفسیر اولین جملهء در جستجوی زمان از دست رفته،اثر به یاد ماندنی،مارسل پروست،نشان میدهد که درونمایهء این جمله،یعنی خواب،نه تنها ارزشی بنیادین در پیکرهبندی رمان دارد،بلکه با مضمون اصلی اثر،یعنی زمان-که در همین جملهء نخست دو بار به آن اشاره میشود-پیوندی تنگاتنگ برقرار میکند(بارت،1984،325-313).
یکی از دلایل اصلی تحول مفهوم کلمه-که پیش از این یادآور شدیم-آن است که تحلیل اولین جملهء متن در بسیاری از آثار،تنها لحن نویسنده را آشکار میکند،فرایند آغازین را قابل پیشبینی میسازد و یا حتی عباراتی تکراری و بیش از حد متداول را شامل میشود که فقط نوع ادبی اثر را مشخص میکنند.
شایان ذکر است که برقراری تماس اولیه که در چارچوب پیشگویه صورت میپذیرد، گرایش و نگرش ویژهای را از سوی گیرندهء پیام ایجاب میکند:خوانندهای که به آستانهء اسرارآمیز اثر ادبی پای میگذارد تا به سرزمینی ناشناخته سفر کند و به فضای زبانشناختی تازهای وارد شود،باید از همان ابتدا گفتار متن را پذیرا باشد و از نظر عاطفی با جهان رمان ارتباط برقرار سازد.
البته خواننده تمام آنچه را که نویسنده شرح میدهد بهعنوان واقعیتهایی بی چون و چرا نخواهد پذیرفت،اما قبول و تأیید گفتمان متن ṣ discours du texte به هنگام مطالعهء پیشگویه،چنین ایجاب میکند که خواننده،مثلا در یک رمان واقعگرا،از نظر احساسی در حوادث داستان شرکت جوید و رفتاری مبتنی بر آن داشته باشد که از برانگیخته شدن حس بدگمانی و ناباوری خود، عملا و به اختیار جلوگیری کرده است."