چکیده:
همگان گالیله را دانشمند علوم تجربی می شناسند. اگر چه آنچه که گالیله را شهره آفاق کرد، همین وجهه علمی اوست، ولی باید دانست که او قبل از هر چیز، یک ادیب بود. شناخت ادبی او باعث شده بود که وی برای انتقال یافته های خود به مردم، زبانی را برای بیان کردن برگزیند که تا آن زمان مورد توجه قرار نگرفته بود. آنچه که در پی می آید، در واقع تلاشی است برای کشف زبان علمی گالیله و ارتباط آن با حقیقتی علمی که گالیله در پی اشاعه آن بود. افزون بر این، چون روشنگران قرن هجدهم (نظریه پردازان خرد گرایی) در بسیاری از موارد اندیشه های گالیله را سرمشق خود قرار داده بودند در اینجا به ارتباط آنان با فرهنگ علمی قرن هفدهم نیز مورد می شود.
خلاصه ماشینی:
"گالیله نیز این شیوه را به دو دلیل انتخاب میکند:اول اینکه شیوهای سنتی بود و گالیله نمیخواست به یکباره از بستر زمانی که در آن میزیست کنده شود و ارتباط خود را با مخاطبان محدود سازد،دوم اینکه زبان بیان مطالب در قالب گفت و گو زبانی کاملا ادبی و ثقیل نبود.
انتخاب زبان میتوان چنین نتیجه گرفت که علاوه بر دغدغهء شفاف کردن فضای علمی قرن هفدهم و شناساندن یافتههای علمی بهعنوان نشانههایی از شکوه و عظمت خداوند متعال در طبیعت، مسئله دیگری که ذهن گالیله را به خود مشغول کرده بود،همانا انتخاب زبانی شایسته برای انتقال این یافتهها بود.
از جمله معایبی بر شمرده میشد،و حتی در زمان خود گالیله نیز عنوان شده بود،این بود که چگونه میتوان اطمینان حاصل کرد که زبان علمی مذکور در حوزهء اخلاقیات را،که در چارچوب مباحث علوم طبیعی نمیگنجد،مورد تعرض قرار ندهد؟«این گروه جواب گالیله را که میگفت استقلال کلی دانش علمی در مقابل کتاب مقدس فقط دربارهء مسائل و مشکلات طبیعی صدق میکند،ناکافی دانسته و تأکید میکردند که دانش علمی مستقل و برگرفته شده از زبانی مستقل میتواند دامنهء تعرض خود را تا حوزهء انظباط اخلاقی بگستراند.
از طرف دیگر چه تضمینی وجود داشت که دیگران با پیمودن راهی که گالیله آغاز کرده بود استقلالی مشابه آن را برای اخلاق و مذهب طلب نکنند؟ ایراد دیگری که بر گالیله میگرفتند،و بیش از هرچیزی کلیسا را به خشم آورده بود،این بود که امکان داشت در این تقسیمبندی تحقیقات علمی،امور مربوط به زبان کتاب مقدس را مورد تفحص قرار دهد و فراتر از آنچه که گالیله پیشبینی کرده بود پیش برود."