چکیده:
دوره روشنگری یکی از دوره های درخشان و مهم در عرصه فلسفه و علوم بود که در سده های هفدهم و هجدهم سراسر اروپا را دربرگرفت. در این دوره، مبنای شناخت برای انسان خرد و عقل اوست که معیار سنجش همه تفکرات وی قرار می گیرد. جنبش حاکم در این دوره، یعنی «جنبش روشنگری»، ریشه در عقاید رنه دکارت (????- ????)، فیلسوف فرانسوی داشت. وی با عبارت معروف خویش می اندیشم پس هستم (Cogito ergo sum)، سرآغاز فصل جدیدی در فلسفه می شود و متفکران آن عصر را تحت تاثیر قرار می دهد. او سعی می کند مبانی شناخت بشری را به واسطه عقل (Ratio) تعیین کند و به این ترتیب بنیانگذار جنبش عقل گرایی می شود.
مقاله حاضر از دو بخش تشکیل شده است. در بخش اول نگاهی داریم اجمالی به دوره روشنگری در آلمان، زمینه های پیدایش و تاثیرپذیری آن. در بخش دوم به بررسی جهان بینی بزرگترین نویسنده آلمانی در این عصر، یعنی گوتهلدابراهام لسینگ می پردازیم و تاثیر و ابعاد فعالیت های وی را در این زمینه از نظر می گذرانیم. پس از آن تحلیل نمایشنامه ناتان حکیم به عنوان نمایشنامه ای که مبین و نماد تفکر روشنگرانه لسینگ است، مورد بحث قرار می گیرد.
خلاصه ماشینی:
"بهترین گواهی برای تفکر مذهبی لسینگ که بهعنوان"کلید تمامی تفکرات مذهبی" (der Schl?ssel zu seiner gesamten Theologie) (تسمگاک،185)او شناخته شده است، اظهارات ذیل اوست: ارزش انسان به آن حقیقتی نیست که آن را تصاحب کرده و یا تصور میکند که تصاحب کرده است،بلکه ارزش او به تلاش صادقانهای است که به کار گرفته است تا پی به حقیقت ببرد،زیرا نه از طریق تصاحب،بلکه از طریق جستوجوی حقیقت،نیروهای انسان توسعه مییابند و تنها از این طریق، تکامل همیشه پویای انسان صورت میپذیرد.
در تفسیر«تمثیل حلقه»سه نکته شایان توجه است که در ذیل به شرح آنها میپردازیم: 1)همانگونه که آن سه پسر،فرزندان یک پدرند و خون پدر در رگهای هر سه جاری است،در هر سه دین یهودین،مسیحیت و اسلام نیز،جوهر نیکی وجود دارد و نیز همانطور که آن سه پسر بر سر انگشتر حقیقی اختلاف دارند و یکی بودن اصل و نسب خود و وابستگی خویش را به یکدیگر فراموش کردهاند،سه دین الهی و در حقیقت،پیروان آنها نیز تحتتأثیر تفاوتهای ظاهری،بهویژه در آیین مذهبی،وجه مشترک خود،یعنی وجود ذات مقدس خداوند و مایهء نیکی را که در بطن هرکدام وجود دارد،فراموش کرده و گاهی در جدال و کشمکش با یکدیگرند،اما هر سهء آنها سرانجام یگانه دارند.
به این ترتیب میتوان گفت:لسینگ از زبان ناتان اظهار دارد که:دین حقیقی در تصاحب آن کسی است که از ادعا دربارهء دین خود بهعنوان تنها دین حقیقی بر حذر باشد.
او از این حد هم فراتر رفته و برای پیروان هر سه دین راهکارهای کاملا عملی پیشنهاد میکند که در زندگی روزمره قابل اجرا است و در حقیقت،دیانت واقعی را چهار فضیلت:"ملایمت" ṣ(Sanftmut) "سازش" ṣ(Vertr?glichkeit) "نیکوکاری" (Wohltum) و"تسلیم خالصانه در برابر خواست خداوند" (innigste Ergebenheit in Gott) میداند(گوپفرت،85)."