چکیده:
این مقال بر آن است تا نهادهای راهنمای فهم قرآن را مورد بررسی و مداقه قرار دهد. مؤلف معتقد است که این مسأله از مهمترین مسائل فلسفه تفسیر میباشد.
مراد از نهادهای فهم قرآن، اصول پیش انگاشتهای است که مؤلفههای هویت قرآن را میسازد و بدون درک آنها و عدم لحاظ لوازم مترتب بر هر فهم صائب، جامع و کامل وحینامه الاهی میسر نمیگردد. میتوان از نهادهای فهم قرآن به مبانی تفسیر نیز تعبیر کرد. مؤلف نهادهای فهم قرآن را در ده عنوان بر میشمارد.
خلاصه ماشینی:
"بنا به ادعای قرآن، انبیا و کتب آسمانی پیشین بهویژه تورات و انجیل، وعده ظهور پیامبر خاتم صلیاللهعلیهوآله و نزول قرآن را داده بودند، بهرغم طرح مؤکد و مکرر این ادعا از سوی قرآن (مانند آیه 157 آلعمران: الذین یتبعون الرسول النبی الأمی الذی یجدونه مکتوبا عندهم فیالتوراة والانجیل) هرگز یهود و نصارا منکر آن نشدند و بهجای انکار ادعا، به طرق و ترفندهای بیشماری برای اقناع و انصراف پیامبر تلاش کردند، نزاعها و قتالها برپا کردند، کشتههای بسیار دادند و خسارتهای فراوان را تحمل کردند تا از تسلیم شدن در قبال دعوت جدید تن زنند، اگر وعدههای صریح و روشنی در نصوص توراتی و انجیلی عصر بعثت نبود سهلترین راه آن بود که بهجای این همه ترفند و تلاش، ضمن انکار، از پیامبر بخواهند در نسخه کتب مقدس، شواهد موجود را نشان دهد تا با محرز شدن فقدان آن، عدم صحت ادعای او برملا و دیگران نیز قانع بشوند اما چنین نکردند.
7. لزوم کاربرد قواعد محاورهای عقلایی فهم متون، در تفسیر قرآن، زیرا مخاطب و متعلق هدایت الاهی عقلایند، از اینرو قطعا خداوند به زبان محاوره عقلایی با آنان سخن گفته است پس باید قواعد فهم خطاب عقلایی در فهم قرآن نیز بهکار گرفته شود.
چنانکه مذکور افتاد، بهرغم ساخت محاورهای زبان دین، قرآن از کاربرد صنایع ادبی، مجاز و استعاره احتراز نکرده، همچنین قرآن مشتمل بر مفاهیم دیریاب بسیاری است، نیز روایات بسیاری برای قرآن ظهر و بطن قائل است، از اینرو معتقدیم بهرغم آنکه بخش غالب زبان قرآن، دارای ساخت عقلایی است، کلام خدا مشتمل بر کار ساختهای ویژهای است که آنرا از سخن متعارف بشری ممتاز میسازد؛ از باب نمونه به برخی شواهدی که موید ویژگیهای فوق است اشاره میکنیم:نمونههایی از تعبیرات استعاری در قرآنانزل من السماء ماء سالت اودیة بقدرها ..."