چکیده:
موضوع وحیانی بودن نص از مهمترین مباحث وحی است. طبق دیدگاه عمومی مسلمانان، یگانه، مصدر و منبع وحی و آیات قرآن کریم در لفظ و معنا، خداوند حکیم و علیم است. بسیاری از دانشمندان اسلامی وحیانی بودن نص قرآن کریم را امری مسلم گرفته و برخی دیگر از جمله علامه طباطبایی به آن تصریح کردهاند، قلمرو وحیانیت نص در محدوده الفاظ، ترکیب و تنظیم آنها است، و از آثار و نتایج آن، مهیمن بودن قرآن کریم بر دیگر کتابها، قدسی و ماورایی بودن، واقع نمایی و حقیقتپردازی و اعتبار والای سند آن است.
از ادله آن میتوان به اتفاق مسلمانان، ادعاهای خود قرآن کریم، از جمله آیات وحی، انعام، 15؛ طه، 114 و آیات دخالت نداشتن پیامبر در متن وحی، از جمله یونس، 15؛ نمل، 6 و نحل، 103 و ادله بیرونی از جمله امی بودن پیامبر صلیاللهعلیهوآله ، آیات تحدی و اعجاز قرآن و تعبیر قرآن به قرائت و کتاب اشاره کرد. و آیات قرآن، همه نشان میدهد که «پیامبر» تابع وحی است نه «وحی» تابع او و وحی، تجربه او نیست.
مخالفان از عصر رسالت، همواره شبهههایی را ضد بر علیه متن قرآن مطرح کردهاند تا آن را بشری جلوه دهند. مخالفان عصر رسالت، پیامبر را به سحر، افترا و اسطورهگویی متهم میکردند، در این عصر نیز خاورشناسان با طرح مصدر بودن تورات و انجیل برای قرآن و نیز قرآن لفظ و سخن محمد است، به تضعیف این نص الاهی میپردازند که از جمله میتوان بروکلمان، ریچارد بل، فیلیپ حتی، بول، ان جی داود و یوسف درة الحداد را نام برد؛ اما تمام مطالب آنها برداشتهای شخصی با دلیلهای سست و بیپایه است. همچنین برخی از روشنفکران، وحی را تجربه نبوی و تابع پیامبر میدانند که شواهد تاریخی
خلاصه ماشینی:
"مخالفان پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله در عصر نزول، برای تضعیف قرآن کریم و بشری جلوه دادن آن، آیات مطرح شده از سوی حضرت را الاهی نمیدانستند و به گونههای مختلف به طرح شبهه میپرداختند که آن چه پیامبر میگوید، دروغ است و از سوی خداوند نیست؛ بلکه ساخته و پرداخته بشر است و افرادی را نیز مانند «بلعام» که شغلش شمشیرسازی و نصرانی و اهل روم بوده یا «عایش» غلام حویطب که صاحب کتابهایی بوده و بعد مسلمان میشود یا «سلمان فارسی» (طبرسی، 1408: 200) که آگاه به ادیان گذشته بوده است، به مردم معرفی میکردند که پیامبر اسلام، مطالب خود را از آنها میگیرد.
مبادا کسانی که در صدد ابطال سخنان تو هستند، تردید کنند!علامه طباطبایی رحمهالله این آیه را که به پیامبر مربوط است، برای اثبات وحیانیت نص و قرآن کریم میداند:معنای آیه چنین است که پیش از نزول قرآن، عادت نداشتهای کتابی را بخوانی یا بنویسی؛ چرا که خواندن و نوشتن را نمیدانستی و امی بودهای و اگر غیر از این میبود (خواندن و نوشتن را میدانستی)، مخالفان تو که در صدد ابطال حق هستند، آن [= قرآن] را باطل اعلام میکردند؛ اما تو خواندن و نوشتن نمیدانی و خود را بر این حالت حفظ کردهای و عرب نیز تو را با این ویژگی میشناسند؛ زیرا با آنها زندگی و رفت و آمد داشتهای، و در این صورت است که دیگر به خود تردیدی راه نمیدهند که این قرآن (نازل شده) از سوی خداوند متعالی و کلام او است و بافتههای خودت یا تلفیقی از کتابهای آسمانی گذشتگان و قصههای آنان و غیره نیست تا مبطلان و کافران در آن تردید داشته باشند و برای پذیرش آن عذری آورند (طباطبایی، 1393: 144)."