چکیده:
مقاله حاضر ضمن ارایه تعریفی از بحران و تهدید به عنوان نقطه عطفی در جریان طبیعی امور و شرایط و تلقی شدیدا منفی پس از رسیدن و گذر از نقطه یاد شده – به نحوی که در باب شدت منفی بودن امری خاص مجموعه ای از مسایل و شرایط اجتماعی فراهم آید و توجه عمومی جلب گردد و وجدان جامعه تحریک شود – به بررسی وجوه مختلف آن پرداخته است. سپس با نگاهی به فرایندهای تاریخی ایران و با اشاره به نظریه راهبرد و سیاست سرزمینی، به ریشه و زمینه های مستعد بحران در جامعه ایران اشاره نموده و نیز زورمندمداری را (که سبب پدید آمدن بحران مشروعیت و شکل گیری روان شناسی جمعی خاصی است) به عنوان عامل تعیین کننده معرفی نموده است. این مقاله گرچه مساله فروپاشی تام و تمام اجتماعی را به دلیل وجود ساز و کارهای دفاعی جامعه و فرایند ساخت پذیری محدود، منتفی دانسته است؛ لیکن از فروپاشی خرده ساخت های سیاسی و اقتصادی یاد کرده و با توجه به شرایط کنونی کشور، فهرستی از مهم ترین بحران های فراروی را ارایه نموده است؛ در عین حال وجود جنبش اجتماعی نیرومند در ایران را که در اثر اتخاذ راهبردها و سیاست های نادرست به حالت دوگانگی و برزخی گرفتار شده مورد تایید قرار داده و تاکید بر انفعال عمومی را نادرست خوانده است. در پایان به مساله اسکان غیررسمی به عنوان راه حل مردمی معضل سرپناه اشاره و نتایج و تبعات آن بررسی شده است. تمامی مباحث یاد شده در سه سطح کلان، میانه و خرد پیگیری شده اند.
خلاصه ماشینی:
"تردیدی نیست که بازتولید نظامی زورمندمدار،علیرغم آمدن و رفتن مداوم چهرههای سیاسی و خاندانهای حکومت گر، آنهم برای قرنها،آثار گوناگون و پایدار شدهای را در سطوح کلان(آنچه که به کل ساختار جامعه ایران در جریان پویش تاریخی آن مربوط است)بر سطوح میانه(نهادها، سازمانها،فرایندهای اجتماعی و بالاخره روابط جمعی)و بالاخره سطح فرد(سطح افراد، شخصیتها،رویدادها و وقایع لحظهای زودگذر)از خود باقی میگذارد که شکستن این آثار در همه سطوح و موانع برخاسته از آنها،مهمترین وظیفه فراروی نسل کنونی است بر پایه شاخصهای جمعیتی،اجتماعی،اقتصادی و فضایی که برخی از آنها در سطور آتی مورد اشاره قرار خواهند گرفت،گذار یاد شده وظیفهای ملی است که به ضرورتی حیاتی و الزامی بدل گردیده است و به تمامی ایرانیان صرفنظر از تعلقات فردی،تمایلات گروهی و خواستههای جناحی مربوط است.
-رواج فرهنگ سو استفاده به هر شکل و از هر طریق و بیقانونی و عدم توجه به حقوق فردی و جمعی -مصرفگرایی گسترده و رواج الگوی زندگی تازه به دوران رسیدگی و تبعات آن -مساله آلودگیهای محیطی(آلودگی هوا،آب،خاک،آلودگی صوتی) -بحرانی شدن مسأله اشتغال و درنتیجه رشد بیکاری و آثار گسترش آن -ناکارایی الگوی آموزشی کشور در سطوح مختلف -ناکارایی نظام اداری -تخریب شدید روابط اجتماعی -فرار مغزها و آثار و تبعات شدید آن -پیامدها و واکنشهای آشکار ناشی از بحرانها و تهدیدهای اجتماعی قبل از ورود به بحث نهایی مقاله که درواقع بخش اصلی آن نیز محسوب میشود، تذکر این نکته ضروری است که ماهیت موضوع بر جنبههای منفی چندی اشاره داشت،لیکن این به معنای عدم وجود یا نفی وجوه مثبت متعدد نیست."