چکیده:
اندیشه آزادی در دومین و چهارمین موج از بیداری اسلامی به مراتب و درجات خاص تأثیرگذار بوده است. این تأثیر در نهضت مشروطیت به صورت نظاممند کردن مشروطیت در کنار «جنبش عدالتخانه» صورت پذیرفته است؛ هرچند در اثر نفوذ فلسفههای سیاسی غربی، اندیشه آزادی از عدالت و متون اسلامی جدا شده و در بستر دیگری افتاد. در سیر تکاملی اندیشه آزادی، انقلاب اسلامی قرار دارد که اندیشه آزادی این بار در کنار نظریه «ولایت فقیه»، «مردم سالاری دینی» را رقم زده و متکاملتر از مشروطیت، نوعی «نظام مدنی دینی» درست کرد. این سیر تاریخی به خصوص از قرن گذشته تاکنون و از امروز تا افق تمدن جدید اسلامی، خط سیر تکاملی و متعالی را در حرکت بیداری اسلامی نشان میدهد. مقاله حاضر این خط سیر تکاملی را در قالب «اندیشه تعالی» و آسیبشناسی آن را در ذیل تفکر و تمدن غرب در قالب «اندیشه ترقی» به بحث میگذارد.
The thought of freedom in second and fourth wave of Islamic awakening has been influential to certain extent. In the constitutional movement, this influence was exerted in the form of systematizing this movement along with the "edalatkhane" movement. However, due to the impact and domination of western political philosophies, freedom has parted from justice and Islamic scriptures and followed a different path. Islamic revolution is located in the evolutionary process of the thought of freedom. This time the thought of freedom has led to religious democracy along with welayate faqih. More evolved than the constitutional movement, it created a kind of civil-religious system. This historical course especially since the last century up to the present time and from today to the horizon of new Islamic civilization reflects the transcendental and evolutionary direction. This article discusses the evolutionary pathway in the form of transcendental thought and its pathology under the western thought and civilization in the form of modernity thought.
خلاصه ماشینی:
اما اگر بخواهیم نقش اندیشه آزادی را در مبحث تکامل نظری و عملی در جامعه و سیر تحولات تاریخی ایران پیگیری کنیم، باید بگوییم: صورتمسئله و جواب، حوزه تمدنی و فلسفه سیاسی اسلام در مقابل حوزه تمدنی و فلسفه سیاسی غرب است که ما آن را «تکامل بیداری اسلامی» از نهضت تا تمدن میبینیم و به تبین آن میپردازیم.
سؤال و فرضیه تحقیق مهمترین سؤالات این تحقیق این است که اندیشه آزادی چه نقشی در مراحل مختلف نهضت بیداری اسلامی، به خصوص در تحولات ایران از مشروطیت تا انقلاب اسلامی داشته است؟ این نقش چگونه و در چه شرایطی بوده و سیر تاریخی و فلسفه سیاسی آن چگونه است؟ آیا آسیبشناسی خاصی را هم دارد یا نه؟ اما در جواب این سؤال اساسی و چند سؤال دیگر که قسمت عمده تاریخ معاصر را نیز پوشش میدهد شاید بتوان این فرضیه را بیان کرد و گفت به سبب آنکه اندیشه آزادی در موج دوم و موج چهارم بیداری اسلامی توانسته است حرکت سلبی (نهضت ضداستبدادی و ضداستعماری) را به مرحله نظامسازی و نظام مدنی وارد کند، از این منظر نوعی تکامل و تعالی در بطن اندیشه بیداری اسلامی دیده میشود.
با توجه به انحراف مشروطه و غلبه غربگرایی و تجربه نیم قرن استبداد مدرن پهلوی، نقد اندیشه آزادی نظام سیاسی پهلوی در حقیقت متوجه مدرنیزاسیون افراطی و غربگرایی که بحران هویت در ایران ایجاد کرده بود نیز میشود و از این منظر هم در اندیشه سیاسی شیعه در نهضت بیداری اسلامی نوعی تکامل و حرکت رو به جلو را شاهدیم.