خلاصه ماشینی:
"همانطورکه نیما فرزند خلفی برای ادبیات کلاسیک ایران باقینماند و با احترام به فرزانگانی همچون نظامی و استفاده ازنوآوریهای او،دیگر جوانب شعر و ادبیات کلاسیک را بهچالش کشید و فرزند ناخلف یا به تعبیر من فرزند ناخلفخلف گردید،در مورد شاملو هم همین اتفاق افتاد و او همدر مقابل نیما عصیان از خود نشان داد.
منظور فوکو راتا آنجا میتوانیم گسترش دهیم که این ارادهی معطوف بهقدرترا در شعر شاملو که مورد بحث ما است به عینه ببینیم.
در واقع در این شعر بحثبر سر گرفتن است و نه بخشیدن،که به گمان من چیزی(به تصویر صفحه مراجعه شود) در مورد شاملو هم همین اتفاق افتاد و او هم درمقابل نیما عصیان از خود نشان داد.
در واقع نیمامعتقد به نوعی رعایت وزن در چارچوب اوزانعروضی بود اما ناگهان شاملو وزن نیمایی را بهچالش کشید و وزنی را ارائه کرد که به شعر سپیدیا شعر و وزن شاملویی معروف است."