خلاصه ماشینی:
"این دو گانگی به عنوان یک عنصرساختنی در علوم انسانی اجتماعی و در جامعه شناسی بهطورمشخص مطرح بوده است و در گذشت زمان موجب&%08207FYKG082G% پیدایش دو حوزه متفاوت مطالعات کمی و کیفی گردیدهدو حوزهای که کمتر هم به یکدیگر مرتبطند.
به نظر میآید طرح جایگاه جامعه شناختی تئوری دفاع ازحقوق(به تصویر صفحه مراجعه شود) زنان به تحولات اشاره شده بالا،در جامعه شناسی درچند دهه اخیر مربوط میباشد.
در زمینه بازنگری تئوریکی،اولین جهت گیری چنددهه اخیر جامعه شناسان متمایل به مطالعه مسایل مربوطبه زن به بررسی تئوریهای موجود معطوف شده و از این راه بهطرح تئوریکی جدیدی که توام با مطالعات چندینرشتهای در علوم انسانی-اجتماعیبوده،منجر شده است.
هدف اصلی این افراد ایجاد یک تئوری در علوم انسانیاجتماعی خصوصا در جامعه شناسی بوده است که متمایلبه بررسی مسائل اجتماعی از دیدگاه زن باشد.
وارد(به تصویر صفحه مراجعه شود)شدن این طرز تلقی جدید خود موجب ایجاد شرایطمحیطی خاصی برای جامعه شناسی شده است زیرا تاکنونجامعه شناسی به دوگانگیهایی چون کمی-کیفی،خرد-کلان،عینی-ذهنی،مارکسیستی-غیر مارکسیستی،اثباتی-غیر اثباتی،اجماعی-غیر اجماعی و امثال آنتقسیم شده بود.
بدین خاطر عدهای از منتقدین تئوری دفاع از حقوقزنان به این نتیجه رسیدهاند که:تئوری دارای وجه دو گانهمیباشد از طرفی به عنوان یک برداشت جدید ازجامعه شناسی مارکسیستی قابل تلقی شدن میباشد و ازطرف دیگر به لحاظ با اهمیت تلقی نمودن فرهنگ وایدئولوژی در مقابل جامعه شناسی مارکسیستی قابل طرحمیباشد.
با توجه به اینواقعیت که جامعه شناسی از راه نقد و بررسی عناصر ونظریاتش در گذشت زمان به رشد و توسعه دست یافتهاست،تئوری دفاع از حقوق زنان نیز از این قاعده مستثنینبوده و انتقادات دیگری افزون بر آنچه دیگر تئوریها ارائهدادهاند مطرح کرده است."