چکیده:
این مقاله به بررسی اهمیت «منطقهگرایی» در سیاست خارجی ایران در خاورمیانه میپردازد. بعضی از دیدگاههای موجود ویژگیهای ساخت قدرت و سیاست در ایران را بهگونهای میدانند که هرگونه ائتلاف و همکاری سیاسی – امنیتی، اقتصادی و فرهنگی را در سطح منطقهای دشوار میسازد. با این همه، سخن نویسنده در این مقاله این است که تغییر و تحولات سیاسی، امنیتی و ژئوپلیتیک در سطح منطقه خاورمیانه بعد از حوادث 11 سپتامبر، جایگاه منطقهگرایی را در سیاست خارجی ایران تقویت کرده است. در اصل ارزش استراتژیک و نقش ایران در تقویت مؤلفههای منطقهای به مولفههایی نظیر دولت ملی قوی، هویت ژئوپلیتیک و ایدئولوژی پویای شیعی مرتبط است. از این دیدگاه، نویسنده به تعریف دو مفهوم «منطقهگرایی سنتی» و «منطقهگرایی جدید» در رویکردهای سیاست خارجی ایران میپردازد که هر یک با نگاه متفاوتی سعی در تأمین منافع و امنیت ملی ایران دارند. نویسنده نتیجه میگیرد که جمهوری اسلامی ایران باید با بازتعریف مؤلفههای قدرت ملی خود در سطح منطقهای، به حل معضلات استراتژیک سیاسی- امنیتی با قدرتهای فرامنطقهای از جمله آمریکا بپردازد و از آن طریق روند تثبیت فرصتهای اقتصادی و توسعه پایدار را به جریان بیاندازد.
This paper deals with the importance of regionalism in Iran's foreign policy. Some of the existing outlooks view the characteristics of Iran's power structure and politics in such a way that make any security-political، economic and cultural coalition and cooperation difficult in the region. But the author holds that political، security and geopolitical changes in the Middle East region after the September 11th events have reinforced the place of regionalism in Iran's foreign policy. In this relation، the author defines two concepts of traditional regionalism and new regionalism in Iran's foreign policy orientations، each of them seeking to secure Iran's national interests and security with a different outlook. The author concludes that the Islamic Republic of Iran has to resolve political-security dilemmas with trans-regional powers including the United States by redefining elements of its national power at the regional level، establishing economic opportunities and sustainable development.
خلاصه ماشینی:
برای تحقق این امر، نویسنده ضمن تأکید بر اهمیت تقویت منطقهگرایی در سیاست خارجی ایران، مفهوم ایجاد «تعادل» در رویکردهای مختلف جغرافیایی– ژئوپلیتیکی ، تاریخی – تمدنی و سیاسی – امنیتی را در جهت گیریهای سیاست خارجی ایران و همچنین تعادل در برقراری روابط با مناطق جغرافیایی و زیرسیستمهای مختلف منطقهای را مطرح میکند و معتقد است که نقطه تأمین منافع و امنیت ملی ایران درتوجه کردن همزمان به این رویکردها و مناطق ژئوپلیتیک در سیاست خارجی ایران است.
حضور نیروهای آمریکایی در عراق و خطرهای ناشی از آن برای امنیت و منافع ملی ایران و همچنین شکلگیری نظم جدید سیاسی– امنیتی در عراق با تقویت نقش شیعیان و کردها در ساخت قدرت و سیاست این کشور، نیاز به تمرکز بر ائتلافها با احزاب سیاسی و دولتهای دوست را در منطقه اجتناب ناپذیر کرد.
افزایش نقش منطقهای ایران نه فقط مبتنی بر مؤلفه سنتی «ژئوپلیتیک» خاص ایران است که این کشور را به عنوان مرکز زیرسیستمهای مختلف خاورمیانه بزرگ همچون آسیای مرکزی و قفقاز، افغانستان و پاکستان، خلیج فارس، عراق و خاورمیانه عربی درنظر میگیرد و بهطور کلی نگاهی فرهنگی– تاریخی و توسعهای- اقتصادی به ضرورت منطقهگرایی در سیاست خارجی ایران دارد؛ بلکه با توجه به ورود مؤلفههای جدید تأثیرگذار در سیاست خارجی ایران، بهطورکلی با محوریت نگاه امنیتی– سیاسی و استراتژیک قرار دارد که مبتنی بر اهمیت یافتن تروریسم القاعدهای و خطر گسترش تسلیحات جمعی و ژئوپلیتیک هستهای در منطقه است که بنابراین اهمیت و ارزش بینالمللی بیشتری بعد از حوادث اخیر پیدا کردهاند(برزگر، 1387، صص 655-654).