خلاصه ماشینی:
"دلیل کند بر ستمگاری و بیدینی و غمازی و بدی،و بر برادران میانه،بر جور و ظلم و ستم و فتنه و خصومت جستن و خون ریختن و دزدی کردن و راه زدن و قهر و غلبه کردن و مکر و حیلت و لجاج و دشمنی کردن و دروغ بسیار گفتن و در بدی و فساد دلیر بودن و زنا دوست داشتن،و بر قائدان لشکر و عوانان و بیطاران و آهنگران و رگزنان و حجامان و نباشان،و از جواهر،بر مس و برنج و آهن و الماس،و از نباتها،بر سپندان و خردل و سپند و بادنجان و زیره و انگدان و گندنا و سیر و پیاز و سداب،و از درختان،بر هر چه میوهء گرم و تلخ دارد، و از چهارپایان،بر خر و گور و گاو کوهی،و از ددان، بر گرگ و سگ و خرس و کفتار و خوک و هر چه گزنده و درنده است،و از مرغان،بر باز و شاهین و باشق و بر هر مرغی که منقار دارد و چنگال،و از آلتخانه،بر کاسه و کارد و آنچه بدین ماند،و از شهرها،بر فلسطین و صقالبه و حلب و نصیبین،و از مردمان،آنچه سپید اندام،چشم ارزق،مویی سرخ،سخت دل و متفکر و تند و تیز باشد،و از صناعتها،آنچه در وی بدنامی بود،و از پوششها،بر سرخ و سیاه که به هم آمیخته باشد،و اولش بهتر از آخر باشد، زیرا که اولش به مشتری قریب است و آخرش به آفتاب،،و از بیماریها،بر طاعون و جذام و پیسی و آبله،و از اندامهای مردم،آنچه ظاهر است،سر و بینی،و آنچه ظاهر نیست:جگر و گرده و زهره،و از اقلیمها،اقلیم سوم،و جرمش در فلک یک درجه بیش بود،و از روزها، روز شنبه و از شبها،شب شنبه،و از سهمها سهم شجاعت، و صورت او صورت سواری بود مثال مردی سرخ جامه پوشیده،و بر اسب سبز خنگ نشسته،و بر سرش خودی،و بر جانب راستش سر مردم گرفته،و به دست چپش، شمشیر،و بعضی از حکما گفتهاند که بر شیر بود نشسته.
در باور شناسی کهن هر کدام از اقلیمهای هفتگانه نیز به یکی از هفتان بازخوانده میشده است،لیک در هفت پیکر نظامی،پیوند اقلیمها با اختران درهم ریخته است،و شاهدخت هر اقلیم،در گنبدی که شایستهء آن اقلیم است خانه نجسته است،بدین سان: یکم-شهدخت اقلیم نخست در گنبد سیاه جای دارد که بازخوانده به کیوان است،کیوان خداوند اقلیم نخست است."