خلاصه ماشینی:
"در طول این روایت ساده زندگی انسانها،به تناوب صدای گفتگوی تک نفره قهرمان اصلی و بینام و نشان شنیده میشود،که جوانی است بیست ساله و دانشجو و از نظر سن و سال و تمام ویژگیها به خود کامیلو خوزهسلای سال 6391 شباهت دارد.
عمو ژرونیمو در میان نوشته و تخیلات مالیخولیایی آنها به تعبیراتی برمیخورد که محکومیت کوبنده وطنش را تعیین و مشخص میکند:یعنی به سنت تاریخی کاهلی اخلاقی و تعصب ایدئولوژیکی،میرسد که اسپانیا را به سوی چنین مصیبتی کشانده است.
آقای سلادر ضبط و ربط روایی داستان به طور مطلوبی با سایر نویسندگان اسپانیولی زبانی که در دهه شصت و هفتاد رمان نویسی را به اوج خود رسانیدند،و حتی با رمان نویسان آمریکای لاتین-که شهرت جهانیشان موجب محو شدن چهره اسپانیولیها شد و برای این نویسندگان آمریکای لاتین جایزه نوبل را به ارمغان آورد-قابل مقایسه است."