چکیده:
نابرابری جنسیتی یکی از پدیدههایی است که در بیشتر جوامع بشری دیده
میشود.جایگاه فرودست زنان در وضعیتهای منزلت-قدرت، و سهمبری اندک آنها از
سرمایههای موجود در جامعه، از زمینههای اصلی مطالعات جامعهشناختی با رویکرد
فمینیستی است.نابرابری جنسیتی در خانواده به عنوان کانون جامعهپذیر شدن هر انسانی،
از جمله محورهای بحثبرانگیز این گونه مطالعات است.بسیاری از نظریههای جامعهشناختی برآناند که افزون بر عوامل ساختاری، عوامل
درونی، ذهنی و شناختی تأثیر بسیار زیاد بر نابرابری جنسیتی دارد.پذیرش ایدهئولوژی
و عقاید قالبی جنسیتی توسط زنان، در بستری از جامعهپذیری جنسیتی و تقسیم جنسیت
یافتهی کار، زمینه را برای باز تولید نابرابری در فضای خانواده فراهم میسازد.این پژوهش با هدف بررسی عوامل مؤثر بر نابرابری جنسیتی، به ویژه عوامل
ایدهئولوژیک و عقاید قالبی انجام شده است.نمونهی پژوهش، 682 نفر از زنان متأهل
ساکن شهر کرمان و روستاهای پیرامون آن بوده است.یافتهها نشان داده که در این منطقه نابرابری جنسیتی به گونهئی محسوس وجود
دارد. مهمترین عوامل مؤثر بر نابرابری جنسیتی در خانواده چنین بود:سطح تحصیلات زن
و مرد ، سن زن و مرد، محل سکونت، تعداد اعضای خانواده، جامعهپذیری جنسیتی، ایفای
نقش جنسیتی، ایدهئولوژی مردسالاری، و عقاید قالبی جنسیتی.
خلاصه ماشینی:
"اسموردا با توجه به دیدگاههای روانشناسی اجتماعی، بر این باور است که عقاید قالبی جنسیتی یا باورهای ساختار یافته در مورد صفات زنان و مردان، ویژهگیهای شخصیتی افراد را تحت تأثیر قرار میدهد و این صفات بر توزیع جنسیتی موقعیتهای اجتماعی و نقشها اثر میگذارد.
جار اللهی در مطالعهئی بر روی زنان کارگر، در مورد نحوهی تقسیم کار در خانوادههای دو گانه شغلی، با سنجش اثر اشتغال زن بر همکاری شوهر با او در انجام کارهای خانه، بر اساس عقاید و نظرات زنان پیرامون قدرت تصمیمگیری در خانواده، و نیز معرفهای هشت گانهی تصمیمگیری(انتخاب مسکن، دعوت مهمان به منزل، رفتن به میهمانی، انتخاب نام فرزند، و انتخاب همسر برای فرزند)، و ترکیب آنها با معرفهای مهم کار خانهگی، نتیجه میگیرد که فعالیتهای جدید اجتماعی زن، کاهشی محسوس در مسئولیتهای مربوط به خانه برای وی در بر نداشته است، اما (به تصویر صفحه مراجعه شود) زنان شاغل نسبت به زنان غیر شاغل قدرت بیشتری در تصمیمگیری داشتهاند.
جدول 3-توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب نمرهی آنها از نابرابری جنسیتی (با توجه به مؤلفههای چهارگانه) شیوهی محاسبهی نابرابری در هر مورد چنین بود:اگر زن و شوهر در هر یک از موارد سوآل شده همچون قدرت تصمیمگیری، مالکیت، مشارکت، و به کارگیری وسایل فرهنگی سهم برابر داشته باشد، نمرهی نابرابری صفر به آنها داده میشود؛ (به تصویر صفحه مراجعه شود) یعنی زن و مرد برابر بودهاند."