خلاصه ماشینی:
"در کتاب حاضر پروفسور سوئینبرن در پی تحلیل این امر برمیآید که بداند واقعا رابطۀ عقل و ایمان چیست و چگونه است.
ولی در دیدگاه لوتر ایمان به بمنزلۀ«اعتماد»است،توضیح اینکه اعتماد یعنی انجام یک عمل طبق این فرض که خدا هرآنچه ما به آن نیازمندیم،برای ما مهیا خواه کرد.
در اینجا ابهامی وجود دارد و البته سوئینبرن نیز در دیدگاه آکویناس آن ابهام را مورد اشاره قرار میهد و آن اینکه«خود مهربانی خداوند تلویحا دال براین است که خدا هرآنچه ما نیازمند به آن باشیم،برایمان مهیا میسازد»خب با داشتن چنین مفهومی،دیگر چه نیازی به ارائۀ برهان است؟سوئینبرن در ادامه میگوید،ایمان غیرگزارهای وجود ندارد،ولی این سخن وی برای من جای ابهام دارد.
ممکن است زندگی دینی خود سوئینبرن توأم با لطافت و عشقی فراوان باشد ولی چنین لطافتی را در بخش دوم و سوم از این کتاب سوئینبرن نمیبینیم."