خلاصه ماشینی:
"لذا توجه شما را بچند موضوع زیر جلب میکنیم: ارزیابی علوم انسان قبل از هر چیز باید دید بیفایده بودن و بافایده بودن چیزی از کجا معلوم میشود و مقیاس سنجش آن چیست مثلا ما از کجا میتوانیم بفهمیم که فضای بیکرانی که جولانگاه کواکب بیشماری است که اطلاعات ما درباره آنها فوق العاده سطحی است یا فلان سیارهء منظومهء شمسی که اطلاعات نسبتا بیشتری از آن داریم،یا وجود چشمهای نابینا در حیوانات غارنشین بیفایده یا بافایده است؟ لابد میگویند تا آنجا که ما میدانیم و عقل ما قد میدهد و تا آنجائی که با مرکب تندرو دانستنیهای بشری پیش رفتهایم هنوز نتوانستهایم فایدهای برای این موضوعات پیدا کنیم بنابر این«یافتن»یا«نیافتن»خود را دلیل بر«بودن»یا«نبودن»میگیریم،و بعبارت دیگر تشخیص فایده و عدم تشخیص آن از نظر ما،مقیاس وجود و عدم واقعی آنست.
بسیار خوب،ما هم بدون اینکه در ارزش این مقیاس فعلا صحبت کنیم از آقایان فقط تقاضا میکنیم که بعد از این بجای جمله«فایده ندارد»بگویند«فایدهای در آن ندیدهایم» که هم صحیحتر و هم احتیاط آمیزتر است،بدیهی است که میان این دو جمله فرق زیادی است در هر صورت با تغییر این جمله صورت اشکال آقایان طبعا تغییر میکند و از قیافه یک«نفی مطلق» به«ندانستن»بیرون خواهد آمد یعنی هر کجا میگویند فایده ندارد منظورشان اینست که فایدهای برای آن پیدا نکردهاند!اکنون نوبت این سؤال است که آیا نیافتن ما و عدم اطلاع از فوائد چیزی دلیل بر بیفایده بودن آن میشود یا نه؟برای پیدا کردن پاسخ صحیح این سؤال باید قبلا«پرسشنامه»زیر را پر کنیم: پرسشنامهـ 1-آیا معلومات و دانستنیهای انسان محدود یا نامحدود است؟لابد در مقابل این سؤال حتما باید بنویسیم محدود است،زیرا معلومات فعلی انسان نسبت بمجهولات او بسیار بسیار کم و بیارزش است و در گرداگرد هر مسأله حل شده علمی هزاران مسأله مجهوله وجود دارد که با مجاهدات فراوان دانشمندان تدریجا از روی آنها پردهبرداری میشود و راستی اگر بخواهیم نسبت معلومات و مجهولات کنونی را باهم مقایسه کنیم نتیجه آن یک کسر فوق العاده کوچکی میشود که با«صفر»فاصله زیادی ندارد."