خلاصه ماشینی:
"فلاسفۀ اسلام و فلاسفۀ مسیحی هردو میکوشیدند که عقاید مربوط بکیش خودشان را با منطق ارسطو تطبیق دهند،اینموضوع ارتفاقی نیست که«سنتوماس اکیناس»با اینکه در نوشتههایش باسلام معترض بود،معذلک باکمال شور و علاقه از تحقیقات فلسفی ابن سینا و غزالی و ابن رشد استفاده میکرد،و شاگرد مکتب فلسفی آنان بود نظر باین مسابقه، تعجب ندارد که«کمدی الهی دانسته»و شرح مبسوط معراج پیغمبر(ص)و سیر در هفت آسمانرا که ابن عربی نگاشته آنقدر شبیه یکدیگر باشند یا اینکه سن فرانسیس اف اسیس، و ابن الفرید شاعر و عارف بزرگ عرب،آنقدر با یکدیگر دوست شده باشند؛و همین نکته ببهترین وجی رابطۀ معنوی فیمابین اروپای مسیحی قرون وسطی و جهان اسلام را نشان میدهد.
(1)محمد علی زغبی،محقق عالیمقام کتاب«الماسونیه»یا فراماسیون در صفحۀ 150-148 همان کتاب میگوید:«اطلاعات مورخین بیچاره دربارۀ تأسیس فراماسیون بسیار سطحی است نمیدانند که مبارزۀ هانری هشتم پادشاه انگلیس با کلیسیا بدستور مادرش(که یهودی بوده)صورت گرفت و نیز همین زن یهودی نژاد قبلا پدر هانری را وادار کرد که علیه دولت روم و علیه همۀ ادیان جهان اعلان جنگ بدهد و او هم این کار را کرد: مذهب انگلیکن را که هانری انتخاب کرد بوده پروتستانی است و پروتستان و* قیام لوتر علیه مقام پاپ و الغای اصول کشیشی و روحانیت و از بین بردن شمائر مذهبی،و تقدیس،و تکریم قدسیین؛عدهای از متفکرین اسلام را دچار این شبهه کرد که روش پروتستانی دلیل آن است که مسیحیت از این ببعد با اسلام نزدیکتر خواهد شد، ولی توجه دقیق در اینموضوع بما نشان خواهد داد که این نیکبینی،چقدر بیاساس بوده است."