خلاصه ماشینی:
"اکنون به بینیم کسانیکه اهل کتاب عقیدهء بشرپرستی خود را از آنها گرفتهاند چه کسانی بودند؟گاهی گفته میشود که مقصود،اعراب جاهلیت است،و این گفتار با موازین تاریخی تطبیق نمیکند،زیرا اعتقاد باینکه فرشتگان دختران خدا هستند اگر چه در میان عرب قبل از اسلام شایع بود،ولی یهود و نصاری پیش از آنکه باعرب اختلاط پیدا کنند،چنین عقیده را داشتند و خود عرب در انحراف از جادهء توحید سابقهءممتدی ندارد زیرا بنص تواریخ اول کسیکه بت پرستی را میان آنان رواج داد،عمروبن لحی بود که در زمان شاپور ذوالاکتاف زندگی میکرد؛و بت معروف«هبل»را از آنجا همراه خود آورد، و مردم را به پرستش بتان دعوت نمود بنابراین عقائد اعراب نمیتواند بعنوان ریشه نفوذ شرک در میان یهودان و نصاری معرفی گردد.
پارهای از موارد اناجیل فعلی(با آنهمه تحریفات)گواهی میدهد که لقب فرزندی عیسی نسبت بخدا یک لقب تشریفاتی بوده و منظور بیان کمال قرب و نزدیکی بوده است،و باز استفاده میشود که این پسری از خصائص حضرت مسیح نبوده بلکه تمام نوع بشر از این مطلب سهم وافری دارند،دانشمندان و خوانندگان گرامی میتوانند برای بدست آوردن نمونه به«اصحاح»پنجم و ششم از انجیل«متی»و اصحاح بیستم از انجیل«یوحنا»مراجعه بفرمایند1 -مع الوصف-پارهای از موارد اناجیل دلالت بر فرزندی واقعی مینماید،،و آشکارا میرساند که این توالد و تناسل یک نوع استکمالی است که بازگشت آن بانحاد است چنانکه در(اصحاح هفدهم از انجیل یوحنا)نقل میکند که عیسی پس از آنکه گروهی از شاگردان خود را دعا کرد،سخن خود را چنین آغاز کرد:ولست اسأل فی هؤلاء فقط بل وفی الذین یؤمنون بی بقولهم لیکونوا باجمعهم واحدا کما انک یا ابت ثابن فی و انا ایضا فیک لیکونوا ایضا فینا واحدا..."