چکیده:
<P> معمای مجهول مطلق دارای دو صورت متمایز است. صورت نخست آن منشأ یونانی دارد و نزد مسلمانان با تقریرهای تقویت شده مورد بحث قرار گرفته است. این صورت از معما اکتساب معرفت جدید از معلومات پیشین را ممتنع میداند. فخر رازی در انکار تصورات کسب شده، از همین صورت معما بهره میجوید. صورت دوم معما را اساسا دانشمندان مسلمان ارایه نمودهاند و مسأله تصدیق را به امتناع سوق میدهد. قطب رازی در شرح مطالع صورت دوم معما را با دو تقریر ارایه نموده و راههای مختلف را آزموده است. راه حل وی اساسا همان راه حل خونجی و ارموی است مبنی بر تمایز میان اعتبار حقیقیه و خارجیه، و راه حل دوم و سوم نیز به ترتیب از سمرقندی و طوسی است. این مطالعه میزان تأثیر پذیری قطبالدین رازی از اندیشههای پیشینیان و نیز تحول معمای مجهول مطلق را در قرون متأخر نشان میدهد.</P>
خلاصه ماشینی:
"نخستین تقریر از صورت دوم گزاره (1) اگر قضیه »حکم بر چیزی مستدعی تصور محکوم علیه )به وجهی از وجوه( است« صادق باشد، آنگاه عکس نقیض آن »هر محکوم علیهی که هیچ تصوری از آن نداشته باشیم، غیر قابل حکم است« نیز صادق است.
حل معما براساس تقریر نخست قطب رازی چهار پاسخ برای حل معمای مجهول مطلق بر مبنای تقریر نخست آن ارایه میکند: پاسخ اول: وی ابتدا راه حل ارموی در مطالع الانوار )ص 24) را با شرح و بسط میآورد.
»المجهول المطلق لا یحکم علیه« بر مبنای حقیقیه بودن چنین تحلیل میشود: المجهول المطلق بحیث او وجد فی الخارج یمتنع الحکم علیه در این صورت میتوان گفت مجهول مطلق هم حکمناپذیر است و هم مورد حکم قرار گرفته است زیرا تمایز حیثیت در میان است )ص 10).
میگوید: اگر معما را به شکل زیر تقریر کنیم، معما تقویت میشود و تمام پاسخهای یاد شده دفع میگردند: یک: اگر حکم برابری مشروط به تصور محکوم علیه به نحوی از انحاء باشد، در این صورت هر آنچه مجهول مطلق است همیشه، محکوم علیه واقع نمیشود هرگز.
نتیجه مباحث پیشین نشان داد که قطب الدین رازی در طرح و بررسی معمای مجهول به شدت متأثر از منطقدانان دو بخشی قرن هفتم است و در جای جای این بحث، منطقدانانی چون خونجی، ارموی، ابهری، کاتبی و سمرقندی را در نظر داشته است و عموما دیدگاههای آنان را طرح و نقد کرده است و از خود ابتکار قابل توجهی نشان نداده است."