خلاصه ماشینی:
"همچنین اگر بخواهید سؤال دوم را مطرح کنید«از کجاآمدهام؟»بدون توجه به اینکه این سؤال بدون اشرافاجمالی به عالم کیهانی و ماورای آن قابل پاسخگویینیست،با کلماتی عام و مبهم مانند«طبیعت»،«ماده»،تحولات کیهانی و امثال اینها مغز شما را آکنده ازمفاهیم عام و یا انتزاعی و تجریدی کرده و با کمالبی اعتنایی آن را روش علمی هم،محسوب خواهدکرد!بدین ترتیب با یکی از سه وسیلۀ مذکور،گاهیهم با همۀ آنها چهار سؤال اساسی را که بدون پاسخقانع کننده به آنها،تفسیر معقول برای زندگی بشر،قابل تصور نخواهد بود،از مغز بشری میزدایند!
وقتی که«من»انسانی،از این بعد اساسی کاملا معفی شد،اینسؤال که«من کیستم؟»به پاسخ واقعی خود میرسد و بااین پاسخ است که انسان دربارۀ سه سؤال دیگر نیز بهحل نهایی آنها نائل میشود بدین ترتیب: از کجا آمدهام؟حکمت و مشیت بالغۀ خداوندی،مرابه وجود آورده است: کجا میروم؟به بارگاه ربوبی برای چه آمدهام؟برای تلاش در مسیر»حیاتمعقول»و برای قرار گرفتن در جاذبۀ کمال ربوبی.
تحولاتی که در ابعاد حیاتاجتماعی انسانها به وجود میآید خالی از دو قسمنیست: قسم اول:تحولاتی است که به ضرر حیات فردی بااجتماعی تمام میشود،مانند انحلال نظام خانوادگیکه در دوران ما با وضع بسیار اسفانگیزی دامنگیرجوامع غیر اسلامی شده و حتی اگر گردانندگان جوامعاسلامی مواظب نباشند،به تدریج به این جوامع نیزنفوذ میکند و همچنین مانند بروز عوامل تخدیر کهاندیشه و هشیاری مردم را از بین میبرد و مغز را مختلمیکند."