خلاصه ماشینی:
"از نظر انتقادات دانشجویان: -چون سازمانهای دانشگاهی فعلی کهنه و فرسوده شده است، -چون روشهای جاری بازرسی معارف هم دلخواهی و هم غیر مؤثر است، -چون آموزش بر پایهی دروس شفاهی در روانپزشکی مقتضی و مناسب نیست، -چون روانپزشک در جریان کار و تخصص خود باید بتواند خود را کامل و تماما وقفشغل خود نماید و از این جهت لازم است خدمات روانپزشک از نظر حقوق ارزیابی شود و درحقوق روانپزشکان تجدید نظر بعمل آید، از نظر خواستهای استقلال روانپزشکی: -از آنجا که بیماران روانی یک سوم تختهای بیمارستانهای عمومی را در فرانسه اشغالمیکنند(یکصد و بیست و پنجهزار تخت خواب)و قسمت عمده بیماران سرپائی را نیز بیماران روانی تشکیل میدهند و احتیاجات این قسمت امروز فقط با هزار و پانصد نفر روانپزشک(کتابسفید روانپزشکی فرانسه)رفع میشود، -از آنجا که جایگاه ویژهی روانپزشکی در داخل منظومه پزشکی بر سر چهار راهعلوم انسانی و علوم بیولوژی قرار دارد و این مستلزم آموزشی خاص و چند جانبه است، -از آنجا که روانپزشک بعنوان متخصص ارتباطات انسانی و رنج اخلاقی،عمیقترین وپنهانترین آمال انسانی،ناچار است تسلط بر نفس خویش و روش ارتباطی را بیاموزد، -از آنجا که تمرین روانپزشکی با عمل روانپزشکی جدائی ناپذیر است و این با قبولمسئولیت و حضور مستمر پیش بیمار ملازمه دارد، چنین اتخاذ تصمیم میکند: 1-روانپزشکی رشته پزشکی مستقل است 2-یک کولژ دانشگاهی ناحیهای بوجود آید 3-فقط سازمان خاص درمانهای روانی صلاحیت قبول مسئولیتهای روانپزشکی رادارد."