خلاصه ماشینی:
"و در «آپوکالیپسیس»( sispilacopA )(17 و 19)یک فرشته پرندگان را برای از میان بردن تمامی قدرت انسان به میهمانی شام خداوند فرامیخواند و همین طور فیل را،پرندهای که حقایقی بزرگ را بیان میدارد و اغلب نقش اصلی را در حکایات شرقی و غربی به عهده دارد و یا حداقل در آنها ظاهر میگردد؛در«هزار و یک شب»،داستان پرندهای که سخن میگوید، درختی که آواز میخواند و آب طلا،پرنده را به عنوان ابزار مشیت الهی نمایان میسازد،در اسطورهء آلمانی زیگفرید قهرمان داستان با چشیدن خون مار( renfaF )، که خود کشته است زبان پرندگان را درک میکند و آنان سرنوشتش را برای او فاش میسازند.
دست نیافتنی بودن الوهیت از راههای عادی میتواند باعث شود که هر چند زندگی روحی شخص شدید و فشرده باشد،جستجوی خداوند ترک گردیده و غیر ممکن یا دست کم بسیار مشکل عنوان گردد،و شاید هم بیهوده!از آنجا که هر چند انسان تلاش کند، رفتار و کردارش نمیتواند او را به خدای زنده و حی راهنما باشد،بلکه فقط به رحمت و بخشایندگی او رهنماست،هر عمل و تلاش عارفانه تزکیهء نفس را از هر آنچه خاص شرایط انسانی است و حضور خداوند را تیره مینماید در پی دارد.
اگر بیان داریم که در زمین هنوز مناطق ناشناخته یا زیاد دست نخورده یا بد تشریح شدهای وجود دارند،یک دکارت گرا همچون برژراک میتواند با استفاده از قانون تقارن و تشابه علتها به ما چنین پاسخ دهد:علتهای یکسان معلولهای یکسانی دارند؛مانند این است که بگوییم: هر چند آن مکانها دور دست باشند،اگر متعلق به زمین هستند موجودات ذیعقلی که در آنها سکونت دارند انسان خواهند بود،و به عنوان انسان،همان قانونها، خصوصیات و نحوهء رفتار که در مورد شناخته شدهها اعمال میشود در مورد ایشان صادق خواهد بود،حتی اگر جزئیات به گونهای دیگر باشند."