چکیده:
بر اساس نظریۀ دونالد دیویدسون، عمل رویدادی است که معلول دلیل عامل است و از این
رو، ذکر دلیل عامل علاوه بر این که تبیین عقلانی است، تبیین علی هم هست. یکی از
اشکالاتی که بر نظریه علی عمل دیویدسون وارد کردهاند ، اشکال هنجارمندی است. این
اشکال از آنجا ناشی میشود که ذهن قلمروی امور هنجاری است و تبیین علی مربوط به
امور واقع است؛ در نتیجه نمیتوان تبیین علی را در بارۀ ذهن جاری کرد. مقاله حاضر
، ابتدا مفاهیم بنیادین نظریۀ علی عمل دیویدسون و آنگاه نظریۀ مزبور را بیان
میکند و پس از آن به بررسی تفصیلی اشکال هنجارمندی میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"اما آیا این هم باید صادق باشد که این دلیل همان دلیلی است که من به خاطر آن او را کشتهام؟ دیویدسن در مقاله «عمل، دلیل و علت» (Davidson: 1980, 3 _ 19) بین اینکه چیزی یک دلیل برای یک عمل باشد و اینکه چیزی همان دلیل اینکه کسی عملی را انجام میدهد باشد تمیزمینهد.
به نظر میرسد دیویدسن در عبارت زیر در صدد بیان چنین مقصودی باشد: اگر رویدادی از یک نوع ذهنی خاص معمولا همراه با رویدادی از یک نوع فیزیکی خاص باشد، این اغلب دلیل خوبی است برای اینکه انتظار داشته باشیم سایر موارد هم تقریبا به نحو متناسب همانطور باشند.
استدلال دیویدسن این است که برای تبیین رفتار یک شخص باید فرض کنیم که او عقلانی است؛ یعنی تعدادی از اصول هنجاری بر رفتار او حاکماند و مشخص میکنند که او به چه چیزی باید باور داشته باشد و چهکاری باید انجام دهد.
یک دلیل دنسی برایاینکه اثبات کند تبیین هنجاری علی نیست این است که وقتی ما عمل را با مشخص کردن دلایل عاملبرای عمل تبیین میکنیم، این نوع تبیین ناظر به واقع (factive) نیست؛ یعنی برای اینکه این تبیین درست باشد، لازم نیست آنچه به عنوان تبیینکننده ارائه میشود، در واقع، صادق باشد.
(Smith: 1998, 124 _ 125) خلاصة اشکال به بیان اسمیت این است که اگر دلیل علت عمل باشد، باید تعمیمهای علی پشتیبانی وجود داشته باشند که میل و باور را، از یک سو، به عمل، از سوی دیگر، مرتبط کنند."