چکیده:
رابطۀ خدا و جهان که در حوزۀ اندیشههای انسانی عمری به درازای تفکر بشر دارد، جزو
بنیادیترین مسائل فلسفه و کلام در دنیای اسلام بهشمار میآید . چرایی و چگونگی
پیدایش نظام آفرینش ، تناقضنماهایی نظیر وحدت و کثرت ، حادث و قدیم، اراده و ضرورت
علی، اولالاوائل، آخرالاواخر و ... اندکی از بیشمار مسائل فلسفی است که آرامش و
قرار را از ذهن متفکران در طول تاریخ گرفته است. پیدایش دیدگاههای طبیعت گرایانۀ
محض، پوچگرایی سوفسطایی، اصالت انسان، تفکر خدامحوری و دهها نحلة فکری دیگر هر یک
حاکی از تلاش مستمر و همهجانبۀ اندیشمندان برای تبیین ارتباط خدا و جهان است. در
مقاله حاضر، نگارنده با اشارهای بسیار گذرا به پیشینۀ بحث صفت عنایت الاهی، به
تبیین دیدگاه دو فیلسوف نامدار جهان اسلام شیخ الرئیس ابنسینا و حکیم صدرالمتألهین
و اختلاف نظر آن دو در این باره و بیان کیفیت فاعلیت خداوند میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"و پرسش از اینکه چنانچه عنایت ازلی علتتامه تمامی موجودات است، چرا دستهای از موجودات با تأخیر آفریده شدهاند، در حالی که انفکاک معلول از علت تامه محال است، این است، چنانکه پیش از این اشاره شد، صفت امکان الوجود موجودات را به دو قسم حادثات و ازلیات تقسیم میکند (ص 7 همین مقاله) برای پیداش موجوداتازلی امکان آنها کافی است؛ یعنی وجود فاعل همراه با مقتضی وجود در قابل (امکان الوجود) کفایتمیکند که ازلیات موجود شوند، اما حادثات موجوداتی هستند که برای پیدایش آنها افزون بر داشتنامکان الوجود باید شرایط دیگری را هم دارا باشند، نظیر استعداد خاص و استعداد خاص در بسترماده و صورت شکل میگیرد و در علم عنایی حق تعالی در ازل این چنین مقرر شده است کهگروهی از موجودات در بستر زمان و با تأخیر و تدریج وجود پیدا کنند و چنانکه اشارت رفت، یکیاز متعلقات علم عنایی علم به روابط و نظام حاکم بر اشیا بود که از جمله این نظامها، وجود گرفتن قسمی از موجودات امکانی در زمان خاص و همراه با استعداد خاص است.
شاید بتوان گفت براساس دیدگاه فاعلیت بالتجلی که ملاصدرا آن را نسبت به صوفیه و اهل حق میدهد و مورد رضایت خود او نیز هست، پیدایش هستی چیزی جز تشأنات و تجلیات وجودی نیست،[1] و فاصلهگرفتن ملاصدرا، در پارهای از گفتارها دربارة علم عنایی حق تعالی، از ابن سینا به این منظر کلی برمیگردد که ابن سینا همه جا پافشاری بر استدلال دارد، لیکن بنیانگذار حکمت متعالیه کشف و شهود و دریافتها و الهامات قدسی را عاملی تعیین کننده و مهم در رقم زدن مباحث علمی میشمارد، بهگفتار او در مسئلة علم الهی که معرکة آراست، بنگرید: پس از بیان دیدگاههای مختلف و رد آنها که در صدد بیان قول مختار است، میگوید: در حالی به بیان مسئله علم الهی میپردازم که روحالقدس آنرا به قلبم الهام فرموده است."