چکیده:
نوبختیان از خاندان های اصیل ایرانی مسلمان شده دوره منصور عباسی و پیوسته هم نشین
و ملازم خلفای عباسی بودند. در اثر قدرت سیاسی، توان اقتصادی و شایستگی های علمی،
پایگاه اجتماعی مناسبی داشتند که با تکیه بر آن، در پیشبرد تفکر شیعی و حمایت از
شیعیان نقش اساسی ایفا کردند. برجسته ترین شخصیت های علمی این خاندان، اسماعیل بن
علی و ابو محمد نوبختی هستند که کتاب های آنان، متن درسی متکلمان قرار گرفت و
حسین بن روح، شخصیت برجسته دیگر این خاندان افتخار نیابت حضرت مهدی (عج) را کسب
کرد. ایشان، افزون بر تألیف، با شرکت در نهضت ترجمه و برگردان کتاب های فلسفی و
نجومی به زبان عربی، تأثیر بسزایی در شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی داشتند. فرزندان
نوبخت، در شمار فرهیختگان، عالمان و ادیبان بودند و شعرای بزرگی با آنان ارتباط
داشتند و ایشان را مدح می کردند. گرایش کلامی نوبختیان، موجب تقویت مکتب علمی بغداد
شد و آنان، برخلاف علمای قم، تلاش داشتند تا اصول دینی را از دریچه اندیشه و تفکر،
تبیین کنند، از این رو کتاب ها و مناظره های ایشان، کلامی ـ فلسفی و ناظر به
اعتقادات فرقه های اسلامی، بهویژه معتزله است. خاندان های ابن بابویه و نوبختیان به
رغم تضاد شدید در شیوه استدلال، در گسترش مبانی فکری شیعه، مبارزه با انحرافات دینی
و اعتقادات غالیانه، همکاری داشتند. مکتب مفید در بغداد، حاصل این تضاد و تعامل
است.
خلاصه ماشینی:
"44 اقبال آشتیانی، نوبختیان را در عرصه فکر و فرهنگ به شش طبقه تقسیم کرده است: 1ـ مترجمان کتاب های فارسی پهلوی به عربی و منجمان، مانند نوبخت و پسرش ابوسهل و دیگران; 2ـ متکلمان امامی مذهب، مانند ابواسحاق ابراهیم، ابو سهل اسماعیل و ابومحمد نوبختی; 3ـ یاران و خواص امامان شیعه، مانند: یعقوب بن اسحاق، اسحاق بن اسماعیل و حسین بن روح; 4ـ ادیبان و راویان اشعار، مانند اسماعیل بن ابی سهل و ابوالحسین علی; 5ـ کاتبان و منشیان، مانند ابو جعفر محمد بن علی و ابو یعقوب اسحاق; 6ـ عالمان اخبار امامی، مانند ابن کبریا و ابومحمد حسن بن حسین.
شیخ مفید اعتقاد به امامت بلافصل امام علی (علیه السلام)، پیروی از آن حضرت از روی اعتقاد و نفی حکومت خلفای پیش از ایشان را شاخصه اصلی تشیع دانسته و افزوده است که با وجود این تعریف، اگر فردی با داشتن چنین نظری، به مسائلی اعتقاد داشته باشد که بیشتر شیعیان آن را رد کرده اند، باز شیعه خوانده اعتزال گرایی رهایی بخشد.
ابن ابی الحدید، ذیل کلام امام علی (علیه السلام) مبنی بر این که قریش از روی ظلم، حق ایشان را غصب کرده، آورده و تعجب کرده است که چرا مرتضی و متکلمان پیش از وی (مانند نوبختیان و ابن بابویه) به آن در کتاب های خود استناد نکرده اند (شرح نهج البلاغه، ج 10، ص 286 ـ 287)."