خلاصه ماشینی:
"{Sاول مهر نازنین استاد#آنکه را خرد به من بگشاد#رمز و راز سخن گشود آزاد#تا دلم گشت زان سخن آباد#روز و روزش همیشه نامی باد#مهر پایندهاش،گرامی باد#با کلامی که بر لبم بنهاد#نام یزدان و عشق یادم داد#طالع علم بر سرم افتاد#وز شرارش همیشه بودم شاد#روز و روزش همیشه نامی باد#مهر پایندهاش،گرامی باد#آنکه با اعتقاد و ایمانش#با تمام وجود و ارکانش#دستمزدی به وسعت نانش#در تنم ریخت شیرهی جانش#روز و روزش همیشه نامی باد#مهر پایندهاش،گرامی باد#آنکه قبل از کلاس،هر چه که داشت#در کف اخلاص گونه میپنداشت#رایگان در نهاد من بگذاشت#نا آن را زکات علم نگاشت#روز و روزش همیشه نامی باد#مهر پایندهاش،گرامی باد#هر کجا هست و طالعش زنده است#گوهری پر بها و تابنده است#نام او جاودان(فروزنده)است#شمع جانش چراغ آینده است#روز و روزش همیشه نامیباد#مهر پایندهاش،گرامی بادS} عدهیی از لشکریان جلال الدین محمد خوارزمشاه هم از برابرمغول فرار کردند و به کیقباد اول سلجوقی در آسیای صغیرپناه بردند."