خلاصه ماشینی:
"رمان با اخراج صارم از کار وکشمکش روحی وی که از آن ناشی شده آغاز شده،و با مخفی نگه داشتن موضوع از همسر و خانوادهاشاین کشمکش به مرور تشدید شده و او را در تنگناییقرار میدهد که روز به روز گذران زندگی را برایشسختتر و سهمگینتر میکند.
در بخش اول،قهرمان داستان هنوزدربارۀ خود دچار توهم است،به درماندگی خودواقف نیست و در تلاش است به سر کار بازگردد،اما در قسمت دوم با عنوان«لیسیدن عسل از بوتۀخار»دوران زوال و سقوط جسم و روح شخصیتاصلی آغاز میشود.
اما از سوی دیگر نویسنده درچند سطر پایینتر به خواننده هشدار میدهد کهمبادا این ادعا را بپذیرد،زیرا صارم مرتکب همانخطایی شده که دیگر مورخان شدهاند،و دائم باحاشیهنویسی این چشم ناظر را در تمام داستاناعمال میکند.
بنابراین نویسنده یک فضای تعلیقبه وجود میآورد که از یک سو خواننده در قصه بودن،تاریخی و حقیقی بودن،زندگینامه بودن و حتیوجود برخی از آدمهای داستان شک کند،از سویدیگر با انتخاب این سبک از روایت به عنوان یکنظارهگر بیرونی با تصحیح نوشتۀ صارم رمان را بهیک اثر به اصطلاح مستند و تاریخنگارانه نزدیکمیکند و تلاش میکند با حاشیهنویسیهای خوداعتماد خواننده را جلب کند.
در پایان باید گفت سلام مترسک رمان مدرنیاست که اگرچه از نوآوریهای چشمگیر و نقاطقوت در ساخت و پردازش داستان برخوردار است،ولی در نهایت از ترسیم زندگی یک انسان مسئلهدارمالیخولیایی فراتر نرفته و او را بر بستر تحولاتاجتماعی واقعا موجود نمینشاند."