خلاصه ماشینی:
"اما برو جلو بوق نزن از جنس جریان غالب شعر نوجوان نیست؛شعرهای اینکتاب به شدت شخصیاند و شاعرشان سعی کرده تجربههای منحصر به فرد خودرا فارغ از حرف و حدیثها و قضاوتها به دست مخاطب نوجوان برساند؛بنابراینقالب در بسیاری از شعرهای این کتاب هم تابع حرف و حس شاعر بوده است.
کافی بود این سطر(فارغ از تأثیری که بر زبان و قوت تألیفمیگذارد)میشکست و در دو سطر نوشته میشود تا این مشکل برطرف شود: «پدرم با/جیب پر میآید» در شعرهای دیگر برو جلو بوق نزن هم مشکلاتی از این دست و نیز اشتباهاتیدر سطربندی و تقطیع دیده میشود؛اما شعرهای کاوندی هر ضعفی هم که داشتهباشند،این مهمترین نقطۀ قوت را دارند که صادقانه و طبیعیاند و از دل یک شاعرمستقل بیرون آمدهاند: «ما دوست بودیم/که در جنگل/یکدیگر را پیدا کردیم/لابهلای درختانبلوط/و قرار گذاشتیم/کارهای عجیب بکنیم/و قول دادیم/هیچ نترسیم/ما قرارگذاشتیم/راههای زیادی را بدویم/بیآنکه از هم جلو بزنیم..."