خلاصه ماشینی:
"عباسیان در ابتدای خلافت خود به ایرانیانمتکی بودند،زیرا این دولت به کوشش ایرانیانیتأسیس شده بود که به دلیل نداشتن حقوق سیاسیو اجتماعی برابر با اعراب در حکومت امویان،نسبت به آنها خشمگین بودند.
ابو عبد الله جماعتی از حجاج کتامه11را جذب کرد و با آنان به سرزمین مغرب رفت ودعوتش را میان مردم گسترش داد و پیروانی گرداو فراهم آمدند و بدینگونه کارش بالا گرفت تااینکه در سال(296 ه ق909/ م.
»19 این بحران که به علت کم شدن آب نیل و نیزدرگیریهای داخلی در حوزه حکومت فاطمیصورت گرفته بود،به حدی بود که امیر مکه(ابو هاشم)سرپیچی از مخدوم خود المستنصر رااعلام کرد و به نام بیست و ششمین خلیفه عباسی،ابو جعفر عبد الله قائم خطبه خواند.
)به شهر ملازگرد37(مانزکرت)رسید و چون سلطان سلجوقی خبردارشد با لشکریان خود،که بالغ بر پانزده هزار سوارهبودند،حرکت کرد و به آنان گفت:«من مقاوم وپایدار خواهم جنگید،اگر سالم ماندم که از خداوند متعال بر من نعمتی است و اگر تقدیرم شهادت بود،پسرم،ملک شاه،ولیعهد من خواهد بود.
»وبعد موافقت کرد که رومانوس را در قبال این شرایطآزاد کند؛پرداخت یک میلیون و پانصد هزار دیناربه عنوان فدیه و ارسال سپاهیان روم برای کمک بهآلپ ارسلان،هنگام تقاضای او و نیز آزادی کلیه (به تصویر صفحه مراجعه شود)اسیران در بغداد و روم.
)فرانرسیده بود که دولت سلجوقی به پنج مملکترقیب که به قرار زیر است،تقسیم شد: 1-سلطنت فارس(اصفهان)به ریاستسلطان برکیارق که کنترل بغداد را نیز در دستداشت؛2-مملکت خراسان و ما وراء النهر بهریاست ابو الحرث سنجر؛3-مملکت حلب بهریاست رضوان پسر تتش؛4-مملکت دمشق بهریاست دقاق پسر تتش؛5-سلطنت سلاجقه رومبه ریاست قلیچ ارسلان،فرزند سلیمان بن قتلمش."