چکیده:
درباره این موضوع که آیا اخلاق در مقام اجرا وعمل وابسته به دین است؟ و به عبارت دیگر، آیا برای اخلاقی عمل کردن، غیر از علم به اخلاق، دلیل و انگیزه دیگری لازم است وآیا آن انگیزه، انگیزه دینی است یا باید باشد و یا اینکه لزوما نباید انگیزه دینی باشد و انگیزه های دیگر نیز کافی اند؟ دیدگاه های مختلفی مطرح شده است که در مجموع می توان آنها را به دو دیدگاه موافق ومخالف دسته بندی کرد. دیدگاه مخالف که از آن کانت وپیروان اوست، معتقدند نه تنها دین نمی تواند هیچ کمکی به اخلاقی شدن اعمال بکند، بلکه دخالت دین به آن آسیب نیز می رساند از طرف دیگر، دیدگاه موافق مدعی است که تنها دین می تواند این خلا موجود بین علم و عمل را پر کند. آنها معتقدند خداباوری علاوه براینکه التزام آدمی به ارزش ها را تقویت کرده وگسترش می دهد، می تواند ارزش های نوی را نیز به وجود آورد. این دیدگاه را هم می توان در میان فلاسفه اخلاق غربی پیدا کرد و هم در میان فلاسفه اخلاق اسلامی.
There are different perspectives regarding the following questions: does ethics depend on religion in practice? In other words، other than being aware of ethics، do we need any extra motivation to practice ethics? Is this motivation، religious motivation or it is should not necessarily be religious motivation and other motivations are enough as well? The perspectives regarding these subjects may be mainly divided into two groups: accordant and opponent views. The 'opponent' view، which belongs to Kant and his followers، believes not only religion does not help human to have ethical deeds، rather it harms it as well; on the other hand the 'accordant' view believes it is only religion which can compensate the existing gap between knowledge and practice. They believe not only believing in God reinforces and increases human's commitment to ethical values، rather it creates new values as well. This perspective has some defenders among Western ethical philosophers and Islamic ethical philosophers.
خلاصه ماشینی:
"نقد و بررسی وابستگی روانشناختی اخلاق به دین علی اکبر علیزداده* محمد محمد رضایی* چکیده دربارۀ این موضوع که آیا اخلاق در مقام اجرا و عمل وابسته به دین است؟و به عبارت دیگر،آیا برای اخلاقی عملکردن،غیر از علم به اخلاق،دلیل و انگیزۀ دیگری لازم است و آیا آن انگیزه،انگیزۀ دینی است یا باید باشد و یا اینکه لزوما نباید انگیزۀ دینی باشد و انگیزههای دیگر نیز کافیاند؟دیدگاههای مختلفی مطرح شده است که در مجموع میتوان آنها را به دو دیدگاه موافق و مخالف دستهبندی کرد.
نتیجهگیری از آنچه گفته شد،میتوان نتیجه گرفت که بر خلاف دیدگاه کانت که معتقد بود نه تنها دین هیچ کمکی نمیتواند در اخلاقیشدن اعمال بنماید،بلکه مضر به اخلاقیشدن آن نیز هست-هرچند از نظر آنها،عمل اخلاقی در پایان به دین ختم میشود،اما اخلاقیشدن عمل،هیچ ربطی به دین ندارد؛چرا که از نظر کانت،عملی اخلاقی است که صرفا به انگیزۀ اطاعت و احترام به قانون و انجام وظیفه،انجام شده باشد و در غیر این صورت،با هر انگیزۀ دیگری انجام شود،حتی اگر برای رسیدن به کمال و سعادت باشد،ارزش و اعتباری ندارد-خداباوران بر آناند که دین و خداباوری میتواند به انگیزش اخلاقی کمک کند و باعث شود که عمل انسان ارزش اخلاقی پیدا کند.
به عبارت دیگر،از نظر آنان،دین و خداباوری نه تنها انگیزۀ انسان را برای انجام عمل اخلاقی تقویت میکند یا گسترش میدهد،بلکه میتواند ارزشهای نوی را نیز به وجود آورد؛چنانکه متفکران اخلاق اسلامی نیز معتقد بودند تنها دین میتواند با کمک به انگیزۀ انسان،عمل او را ارزش و اعتبار اخلاقی بخشد؛چرا که کاری ارزشمند است که نفس انسان را به کمال برساند و کمال انسان در این است که به خالق خود تقرب جوید و هر عملی را در راستای رضای او باشد."