خلاصه ماشینی:
"*به نظر شما آیا امام خمینی(ره)در مسئلۀ طرح ولایت فقیه از علامهنائینی عبور کرده و نظریۀ ایشان راتکمیل نموده است؟ در کتاب به این موضوع اشاره شده استکه آنچه در اندیشۀ نائینی موجب تفاوت آنبا اندیشۀ امام خمینی میشود عمدتا خود رادر بخش«عامل»نشان میدهد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود)گروهی از پژوهشگران معتقدندصدر المتألهین هیچ نکتۀ جدیدی برمباحث سیاسی فارابی و ابن سینا نیفزودهاست و شمار دیگری بر این باورند کهاو صرفا به بسط مباحث مجمل و مبهمفارابی اکتفا کرده است.
*چرا در برخی از موارد جزئی کهاهمیت راهبردی در پیشبرد متنکتاب دارد،استنادها نامشخص است؟برای نمونه آیا واقعا شهید مطهریشخصا مسئول ادارۀ حسینیۀ ارشادبود یا به آن دعوت شد؟آیا آیت اللهمیلانی فتوای قتل منصور را به جرمتبعید امام(ره)صادر کرد یا نکاتدیگری برای ایشان مطرح بود؟ من در مقدمۀ کتاب اشاره کردهام که چونکتاب طی ده سال تدریس جمعآوری شده وبه این شکل درآمده است،اگر تمام مستنداتو منابع استفادهشده را میخواستم بیاورم،حجم کتاب خیلی زیاد میشد.
دربحث روشنفکری هم به شکل طرح امواجیکه در ایران مطرح شده است وگذار از هر موجبه موج دیگر-یعنیگذار از روشنفکری غیردینی و ضددینی-این اختلافات را مطرحکردم؛دکتر شریعتی را نیز روشنفکر دینینامیدم،اما از منظر کلان،آن فاصلهای که منبین نیروی مذهب و دین به رهبری علما بانیروی جدید روشنفکری میبینم طبیعتا دراین مورد هم وجود دارد و تمایز اصلی همچنانسر جای خود محفوظ است.
(به تصویر صفحه مراجعه شود)پژوهشگر در این کتاب معتقد است کهمناسبات شکل گرفته میان عالمان شیعه بهعنوان حاملان سیاست دینی و پادشاهانصفوی به عنوان عالمان نظم سلطانی،نه درقالب نظریه همگرایی قابل توضیح است ونه در چهارچوب واگرایی که براساس نظریهجدیدی برای توضیح مناسبات مذکور ارائهشده است."