خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) کیهان فرهنگی:چه شباهتهایی بین جنبشهای سیاسی مسیحی در آمریکای لاتین و جنبش اسلامی در خاورمیانه وجود دارد؟ دیل بیشاپ:من فکر میکنم یکی از قویترین پایههای مذهب شناختی در جنبش اسلامی-که محدود به ایران هم نیست-تاکید بر مفهوم توحید است.
این دوگانگی میتواند به عنوان وسیلهای برای اختناق و ظلم مورد استفاده قرار گیرد اگر بتوان مردم را قانع کرد که ایمان آنها چیزی مربوط به دنیای دیگر است و ربطی به زندگی آنها در این جهان ندارد،و ایمان امری کاملا خصوصی است که به خدا و دنیای دیگر مربوط میشود و در این دنیا سرنوشت آنها به گونهای تعیین شده است که در واقع کاری برای تغییر آن نمیتوان انجام داد،این راهی برای تحکیم وضع موجود مردم در جامعه و توجیه آن به وسیلهء مذهب است.
من فکر میکنم گرایش به مارکسیسم و پذیرش آن در آمریکای لاتین به این علت است که ایدئولوژی دیگری وجود ندارد به عبارت دیگر مردم در نظامهای سرمایهداری که به وسیله دیکتارتوریهای بسیار خشن تحمیل میشود زندگی کردهاند و هر وقت برای این کنار گذاشتن دیکتاتورها مبارزه کردهاند،تلاش شده است که همان نظام دوباره بر آنها تحمیل شود.
کیهان فرهنگی:آیا این یک امتیاز جنبش الهیات آزادیبخش در آمریکای لاتین است که نوعی گفت و شنود (دیالوگ)با دیگران برقرار کرده است؟ پاتریشیارومر:بله،من فکر میکنم تاریخ 02 سال گذشته الهیات آزادیبخش-نه کتابهایی که به وسیلهء الهیون نوشته شده است،بلکه تجربهء به صحنه آمدن اعتقاد مذهبی مردم،و عمل مسیحیان متعهد در جنبشهای مقاومت و انقلابها ء تحرک آنان برای دگرگونی اجتماعی،در سراسر قاره-تأثیر عظیمی بر مارکسیستها گذاشته است."