خلاصه ماشینی:
"خط مشی نفتی دوران شاه دهه 1950:ملی گرایی و پیوند گسیختگی ناخواسته تا پیش از سال 1951 شرکت نفت ایران و انگلیس که بر پایه قرارداد سال 1933 شکل گرفته و نیمی از آن در مالکیت انگلستان بود،بزرگترین منبع درآمد ملی ایران را در کنترل خود داشت.
در واقع،با توجه به رفتار گذشته شرکت نفت ایران و انگلیس،به زحمت میشد باور کرد که این شرکت با کاهش مدت 60 ساله امتیاز 1933 به 35 سال و افزایش عایدی ایران از درآمد خالص شرکت-4 شلینگ در هر بشکه بر اساس قرارداد 1933-به میزان 50 درصد موافقت کند.
قرار بود 70 درصد از 650 میلیون دلار بودجهای که در برنامه برای هزینههای سرمایه گذاری در نظر گرفته شده بود از محل درآمدهای نفتی(معادل کل عایدات نفت)باشد و بقیه به وسیله سازمانهای اعتباری بین المللی تامین شود.
شاه که برای اجرای طرحهای عظیم اقتصادی و نظامی خود به مبالغ معتنابهی پول نیاز داشت،تاکتیکهای زیر را در پیش گرفت: «هر ساله هیأتی ملی نفت ایران به رهبری دکتر اقبال در لندن با نمایندگان کنسرسیوم دیدار کرده بود و در مورد خواسته شاه دایر بر چند درصد افزایش در مقدار صادرات نفت ایران اصرار میکرد.
صادرات نفت عملا متوقف شد،سیستم بانکی فعالیتی نداشت،تنها معدودی از صنایع بزرگ فعال بود،مجاری توزیع مسدود شده و خدمات به شکل چشمگیری نزول پیدا کرده بود،تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه در سال 1978 کاهشی 17 درصدی را متحمل شد،نرخ ثابت ناخالص تشکیل سرمایه نیز در پی کاهش 32 درصدی در عایدات نفت(که دلیل آن کاهش تولید و پایین افتادن قیمتهای نفت بود)به میزان 14 درصد پایین آمد."