خلاصه ماشینی:
"در مورد برخی از این نامآوران،مانند افلاطون،ارسطو،ماکیاول، جان لاک،روسو،کانت و نیچه تاکنون آثار مختلفی نوشته شده،اما شرح حال و آثار و افکار برخی دیگر در این کتاب آمده که تاکنون درباره آنها مطلب چندانی نخواندهایم،از جمله کروپتکین،کروچه، شودوویک و دیگران.
اصول عقاید او(یا احکام دهگانه)به این شرح است:فقط در پی منافع خود باش،هیچکس را جز خود محترم مشمار؛بدی کن ولی چنان بنمای که قصد نیکی داری؛طماع باش و در جمع مال بکوش؛خسیس باش،خشن و بیرحم باش؛تا فرصت مییابی در پیفریب و نیرنگ باش؛دشمنان را از میان بردار و در صورت لزوم به دوستان هم رحم مکن؛در رفتار با مردم زورگویی را بر نرمش برتری ده،در باب هیچ چیز غیر از جنگ میندیش.
این احکام ماکیاول را در زمرهء بدنامترین فیلسوفان درآورد،اما در سدهء ما،در صدد آزرم و احترامش برآمدند و او را نخستین بنیانگذار واقعگرایی و از معتقدان به اصالت عقل و خرد دانستند!به هر حال،تاثیر او را بر شریران زمان نمیتوان نادیده گرفت:ناپلئون،قیصر، ویلهلم،هیتلر،موسولینی؛«متجاوزانی که عطش شدید آنها برای کسب قدرت تقریبا تمدن را به ویرانی کشانید-امروز هم اصول و تعلیمات اهریمنی ماکیاول راهنمای مقدس جنگاوران، دیکتاتورها،امپریالیستها و دیگر ستمپیشگان بدکرداری است که نژاد انسانی را در تنگنا گذاشته،گلویش را میفشارند.
«برلین»فیلسوف نامدار معاصر نیز این نکته را چنین بیان میکند:«نزدیک شدن به قدرت کم و بیش موجب دور شدن از پاکی و حقیقت است.
لاک که یکی از بانیان حکومت دموکراسی است،با تعصب،یکسونگری و جزماندیشی مخالف است:«لجاجت زائیدهء معلومات نارسای ماست و این روح مدارا و تساهل را بیشتر باید برایمنکوب کردن عناد و لجاج خویش به کار بندیم نه برای مقابله با خودسری دیگران."