خلاصه ماشینی:
"استراتژی تدریجا شکلگیرندۀ ایران در این برخورد،هنوز تا حدودیابهامآمیز است و نتوانسته این پیام را به گوش جامعۀ جهانی برساند کهسرزمین ایران،از دید جغرافیایی،منطقیترین و با صرفهترین سرزمین وخردمندانهترین انتخاب برای حملونقل لولهای نفت و گاز منطقۀ خزر-آسیای مرکزی به آبهای آزاد گیتی است،همانند خلیجفارس،دریای عمانو دریای مدیترانه،بهویژه اگر صدور نفت و گاز به ژاپن و مصرفکنندگانبزرگ خاور دور مورد توجه قرار گیرد.
2-دریای خزر از دید اقتصادی اهمیت بسیار زیادی برای ایران دارد ویک سیستم همکاری میان ملتهای کرانهای این دریا میتواند برای همه آنانبهره فراوان داشته باشد و مقام برجستهای را در نظام سلسلهمراتبی قدرت درجهان برای چنین سیستمی به وجود آورد.
منطق ارائه شده برای توجیه این«از خودگذشتگی»جغرافیایی این بود که:ایران هرآنچه را که افغانستانخواست،در اختیارش گذارد،نه تنها در برخورد با مسئله آب هیرمند،بلکه بادادن یک کمک اقتصادی 300 میلیون دلاری،ارائۀ امتیاز دسترسی به خلیجفارس و دریای عمان از طریق راه و راهآهن،و دادن وعدۀ کمکهایاقتصادی بیشتر،تا بتواند آن کشور را تشویق کند که از اردوگاه نفوذ شورویخارج شود و به عنوان یکی از اقمار ایران،به اردوگاه نفوذ غرب بپیوندد.
این وضع ناشی از تأثیر تلاشهای گستردۀ ایرانیان در انتشار اسنادتاریخی و حقوقی دال بر مالکیت و حاکمیت ایران بر این جزایر در رسانهها ومحافل عمدۀ بین المللی از یک طرف،و به حقیقت نپیوستن پشتیبانی فعالعربی-غربی از ادعاهای امارات عربی متحده از طرف دیگر بوده است وچندان دور از حقیقت نخواهد بود اگر مورد اخیر نتیجۀ مورد نخست قلمدادشود."