خلاصه ماشینی:
"من،در جای دیگر-در مقالهای در همین نشریه،دربارهء کتاب آقای بهنود-همنشان دادهام که این گرد و خاکی که بقایی در مجلس راه میانداخت و برای خونخواهی شهیدان سی تیر سینهچاک میکرد-و در مجلس نیز رئیس کمیتهای به همین نام شده بود-تنها و تنها برای آن بود که چهرهء شاه و دربار را در پشت آن پردهء گرد و خاک از دید مردم پنهان کند وگرنه در همان وقت هم هرکس که سرش به تنش میارزید، میدانست که قوام در آن سه روز کارهای نبوده و هرچه شده به دست شاه و عمال او-و در واقع به دست عمال انگلیس در درباری که اینک نعم البدل سفارت انگلیس شده بود انجام گرفته و اگر کسانی بودند که در آنوقت این حقیقت را نمیدانستند،وقتی در سال 1335 یادداشتهای روزانهء ارسنجانی منتشر شد باید فهمیده باشند که کار به دست چه کسی بوده است.
البته به مقصود هم رسیدند،چنانکه آیت الله کاشانی که پس از ملاقات با مصدق-در دزاشیب و خانه یکی از خویشان خود-آن اعلامیهء مشترک را امضا و حتی در جلسهء مصاحبه با خبرنگاران در 8 بهمن تصریح کرده بود که با وجود آنکه نظرش عوض نشده«همکاری نزدیک با رئیس دولت و عدم وجود اختلاف نظر با ایشان»را تأیید مینماید،بیست و دو روز بعد،ضمن نامهای به ادارهء قوانین مجلس دستور داد که متن نطقهای دکتر مصدق-در دورههای 5 و 6 مجلس-را که در آنها با دادن اختیارات[مثلا به میلسپو]مخالفت شده بود چاپ و منتشر کنند و با این کار زمینهء بر هم خوردن آن«اتحاد و همکاری»فراهم شد و در نامهای هم به مصدق نوشت،این کار را کرده است«تا مردم از عقیدهء ایشان نسبت به دادن اختیارات و مخالفت آن با قانون اساسی مستحضر شوند."