خلاصه ماشینی:
"اقتصاد امنیت ملی کسانی که قدرت را در دست دارند و سخنگویان سخنورشان که امنیت خود و امنیت کشور را یکی میدانند،از دیرباز این تصور را ایجاد کردهاندکه ژاپن در معرض تهدید و تهاجم خارجی قرار دارد و آسیبپذیر است.
وی یک شرکت حمل و نقل دریایی دولتی را با شرکت کشتی سازی میتسوبیشی ادغام کرد تا به سلطهء آمریکا و انگلیس در زمینهء حمل و نقل پایان دهد؛هیأتهایی را برای مطالعهء امور حمل و نقل به غرب فرستاد؛نظامی تجارتی ایجاد کرد که نمایندگیهای خارجی را کنار میزد؛ تولید ابریشم،فعالیتهای کشاورزی و صنایع دیگر را زیر چتر حمایت مالی خود گرفت و نمایشگاههای ملی راه انداخت تا مزایای صنعتی شدن سریع را تبلیغ و ترویج نماید.
«رستاخیز شوا»انقلابی به رهبری ناسیونالیستهای بنیادگرا بود که میخواستند ژاپن را از وجود گروههای ممتازی که از«روح و گوهر ملی»این کشور منحرف شده بودند پاک اراده رسیدن به پای غرب و پیشی گرفتن از آن،در ظهور ژاپن به صورت یک ابر قدرت اقتصادی چنان اهمیت داشته است که ریشه یابی آن در زمینههائی از زندگی ژاپنی که ارتباط مستقیمی نیز با اقتصاد سیاسی ندارد،سودمند است.
آیوکاوا با خرج بیحساب پول خود،شعبههای محلی متعددی ایجاد کرد و برای تصویب قانونی که بوروکراتها به کمک او تدوین کرده بودند حدود هشت میلیون رأی جمع کرده بودند طبق این قانون اگر نیمی از این شرکتهای کوچک به اتحادیهء مربوطه در رشته صنعتی خود میپیوستند،اخذ تصمیمات براساس مذاکره احباری میشد،اگر دو سوم آنها میپیوستند این«حق»برای اتحادیههای عضو به رسمیت شناخته میشد که درخواست کنند فعالیتهای شرکتهای غیرعضو تابع مقررات اداری گردد،و اگر بیشتر از دوسوم میپیوستنداز مقامات مسئول میخواست که شرکتهای غیر عضو را وادار به عضویت کنند."