خلاصه ماشینی:
"درسال 1961هارولد نیکلسون dloraH noslciN تجزیهوتحلیل خود را درمورد«گذشته و حال دیپلماسی»3در نشریه امور خارجی منتشر ساخت که مشحون از رنگوبوی جنگ سرد،نفوذ درگیریهای ایدئولوژیکی در دیپلماسی و تأثیر آن بر نحوۀ تبیین قضایا،و انتقال از دیپلماسی قدیمی مبتنی بر گروه کوچکی از نخبگان بینالمللی بهمفهوم جدید یا دموکراتیک روابط بینالمللی که مستلزم توضیح مسائل برای مردم و دیپلماسی آشکار است بود.
بااین وجود،شکست نهایی برخی اشکال دیپلماسی چندجانبه21بویژه آندسته که با درخواستهای جهان سوم در کنفرانس تجارت و توسعۀ ملل متحد(انکتاد) برای ایجاد یک نظم اقتصادی نوین بینالمللی OEIN و توزیع مجدد اقتصادی در اوایل دهه 1980 مرتبط بود منجربه تجدید حیات دیپلماسی دوجانبه بهخصوص بین کشورهای درحال توسعه(موسوم به دیپلماسی جنوب-جنوب)گردیده است.
ایجاد توافق میان منافع اقتصادی رقیب داخلی با دیگر عناصر سیاست خارجی توسط کشورهای تجارتپیشه بزرگ،همچون ایالات متحده آمریکا،ژاپن،کانادا و جامعه اروپا هم ازلحاظ سیاستهای ملی و هم ازلحاظ مناسبات با متحدان دشوارتر شده است.
25کنفرانس اقتصادی سران کشورهای بزرگ صنعتی که یک گروهبندی دیپلماتیک جدید است بعد از کنفرانس )telliuobmaR( درسال 1975 تاحدودی حالت نهادینه یافت تا مناسبات متحدان غربی بهبود یابد و ژاپن را نیز که در منازعه تجاری با متحدانش قرار داشت بهجمع این کشورها وارد سازد.
با مطرحشدن حوزههای جدید(مانند مقابله با تروریسم)بخشهای تشکیلدهنده دستور کار اصلی دیپلماسی تغییر میکند البته مسائل اقتصادی بهعنوان یک محور اهمیت روزافزونی در سیاست خارجی پیدا کرده و بسیاری از وزرای خارجه آرامآرام با آن کنار میآیند."