خلاصه ماشینی:
"دیدگاه کلی هایک در معرفتشناسی،روانشناسی و اخلاق دیدگاهی کانتی است که به موجب آن ما نمیتوانیم پدیدهها و امور را چنانکه در واقع هستند، از دید هایک،نظم بنیادین اجتماع محصول عقل رهبریکننده و فائق انسان نیست و عدم امکان برنامهریزی اجتماعی از همینجا برمیآید.
تأکید هایک بر ناتوانی ذهن در دریافت قواعد حاکم بر اندیشهء آگاهانهء خود،به معنی نفی خردگرائی دکارتی است و پیآمد این نظر در زمینهء جامعهشناسی این است که همچنان که از لحاظ فلسفی هیچ موضع استعلائی و برینی در حوزهء اندیشه دستیافتنی نیست،از لحاظ اجتماعی هم کسب هویچ موضع یا ایستگاهی ممکن نیست که از آنجا بتوان اشرافی نسبت به کل جامعه پیدا کرد و برحسب آن موضع، جامعه را دگرگون ساخت.
هایک دو نوع از عقلانیت را از هم تمیز میدهد یکی عقلانیت معطوف به سازگاری (constructive rationality) که مبتنی بر اعتقاد به شناخت کامل و کنترل جامعه و پایهء اندیشه سوسیالیسم و برنامهریزی است و دیگری عقلانیت تکاملی (evolutioary) که بر تکامل تدریجی و خودجوش نهادهای اجتماعی تأکید میکند.
12«سخن گفتن ار عدالت همواره به این معنی است که کسی یا کسانی میباید یا نمیباید عملی را انجام داده باشند و این باید و نباید به نوبهء خود متضمن تصدیق وجود قراعدی است که شرایطی را معین میکنند که در درون آنها نوع خاصی از عمل ممنوع یا لازم است.
دفاع او از نظام بازار آزاد به عنوان روش کشف شناخت عملی و پراکنده نمایانگر این اعتقاد اوست که شناخت علمی و آشکار و منظم ما نیست به جامعه آنقدر انتزاعی است که مانع از هرگونه برنامهریزی آگاهانه و حتی مهندسی اجتماعی محدود و تدریجی میشود."