خلاصه ماشینی:
"اما اگر در جامعهای اصولا شیوهء تولید سرمایهداری کلاسیک،به همانگونه که در کشورهای اروپائی به وجود آمده و رشد یافته مستقر نشد چه باید کرد؟آیا باید سلطهء طبقهء حاکم استثمارگر،و ادامهء ستمهای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی را پذیرفت؟آیا باید کوشش کرد که نخست و در مرحلهء اول،جامعه سرمایهداری شود و رشد یابد،تا کارگران پس از کسب اکثریت قدرت دولت را به دست گیرند و به استثمار انسان از انسان خاتمه دهند؟ اگر دولت و طبقهء حاکم چه در جامعهء سرمایهداری و چه در جوامع با شیوههای تولید مسلط دیگری،برابر هر نوع تبلیغ،کار فرهنگی و سازمان دادن در جهت آگاه ساختن مردم زحمتکش و فقیر به حقوقشان و انتقاد از نظام ظالمانهء مالکیت خصوصی اقلیت بر وسائل عمدهء تولید به زور متوسل شوند و اختناق سیاسی رابر جامعه تحلیل کنند آیا نباید به دنبال اجرای شیوههای جدیدی از مبارزات اجتماعی رفت؟آیا درست نیست برای مبارزه با زور و اختناق که طبقه حاکم بر جامعه تحمیل میکند، به بسیج نیروهای مقاوم و انقلابی و آرمانخواه جامعه پرداخت؟ در جامعهای که دموکراسی سیاسی و نهادهای تاریخی آن وجود ندارد و اکثریت جامعه را دهقانان و کسانی تشکیل میدهند که در نظام تولید به کناری زده شده و نقشی ندارند اما فقیر و محروماند،و کارگران ساکن شهرها و شاغل در صنایع،اقلیتی ضعیف و وابسته به سرمایهداران هستند چگونه میتوان در جهت حذف سطلهء طبقهء استثمارگر و مستبد حاکم و سازمانهایشـ قدم برداشت؟آیا همهء جوامع برای وصول به سوسیالیسم باید از مرحلهء سرمایهداری بگذرند؟ چه در جوامع سرمایهداری در حال رشد و چه در جوامعی با سایر شیوههای تولید،روشنفکران نقش اساسی در بیان فرهنگی خواستها و حقوق اقتصادی و سیاسی طبقات زحمتکش و محروم دارند."