خلاصه ماشینی:
"شاه که متن نامه را قبلا حدس زده بود و میدانست حاکی از شرایط نامساعدی برای عقد قرارداد صلح است از گرفتن آن امتناع کرد و گفت دیگر نه میخواهد نامهای دریافت کند و نه چیزی در این باره بشنود زیرا مطلب در دو کلمه خلاصه میشود:آنچه متعلق به ترکهاست مال آنان است و آنچه متعلق به ایران است در اختیار ایران باقی خواهد ماند؛اگر ترکها صحیح فکر میکنند باید این منطق را قبول داشته باشند و اگر منظورهای دیگری دارند هر گونه مذاکره و گفت و شنود بینتیجه است.
پیترو دلاواله در پی شرح سفرش به اردبیل و وضع مردم و نگرانیهای اطرافیان و حتی شخص شاه دربارهء رویدادهای مزبور پیش از شروع جنگ و آمدن سفیر دیگر عثمانی چنین مینویسد: «این سفیر از فرستادهء سابق که شرح ملاقاتش را در قزوین دادم و گفتم هیچ کاری نتوانست از پیش ببرد مقامش بالاتر بود و من تعجب میکردم ترکها که از لحاظ قوا بر ایرانیان برتری فوق العادهای داشتند چگونه این چنین مشتاقانه خواستار صلح بودند و مرتبا از شاه ایران با اعزام سفرای متعدد طلب آشتی میکردند.
شاه عباس و دیگر شاهان و دولتمردان ایران در عهد صفوی،جز در مواردی که برای بیرون راندن عثمانیها از خاک کشور در شرایط مناسب دست به حمله میزدند،در بیشتر موارد میکوشیدند از درگیری پرهیز کنند زیرا بر این نکته آگاهی داشتند که سرداران سودجو و مالاندوز عثمانی و سربازان غارتگر ترک در بیشتر موارد فقط به قصد کشتار و چپاول و به اسارت گرفتن به خاک ایران حمله میبرند و گرجستان،ارمنستان،اران و آذربایجان و منطقهء کردستان را به خاک و خون میکشند."