خلاصه ماشینی:
"در این میان،آنچه در قالب کتابها و نشریات اروپادئی به ایران وارد میشد،در سطحی بسیار ضعیف و نازل قرار داشت و در ابتدا شامل دو بخش بود:یک یبه صورت نظریات سرمایهداری که مورد توجه طبقات حاکم بود و دیگر کوششهای یبرای نشر افکار مساواتطلبانه که البته بعدها شکل سوسیالیستی به خود گرفت؛کوششهایی که در سطحی محدود و توسط معدودی افراد البته به شکل کلی و عام،انجام میپذیرفت.
*آیا میخواهید بگویید که چارچوب کلی تفکر در آن دوران به نظام سیاسی حاکم نظر داشته،یعنی این نظام بوده که چارچوبه را مشخص میکرده و روشنفکر ناگزیر از حرکت در آن محدوده بوده است؟ **یا بهتر است بگوییم این سیستم سرمایهداری جهانی بود که به نظام سیاسی و اجتماعی در ایران چارچوب داده و موجب میشد که روشنفکران در آن چارچوب حرکت کنند.
*حال با توجه به مشکل کلی ما در شناختهایمان،آیا تلاش در راه شناسائی اروپای امروز-یعنی آن حوزهء تمدنی دیگر-دستکم برای آشنائی بیشتر با آنچه به گفتهء شمار رو در روی ما قرار گرفته، میتواند مفید باشد؟ **برای اینکه اروپای امروز را بشناسیم،باید تاریخ اروپا را از دوران جنگهای صلیبی ودر این رابطه مکانیزم کلنیالیسم و سرمایهدرای و استعمار سرمایهداری را بشناسیم و این شناسایی،هم باید سیاسی باشد و هم اقتصادی و فرهنگی.
هماکنون در ایران با فرهنگ سرمایهدرای برخوردی بسیار سطحی میشود و توجه نمیکنیم در جایی که سیستم سرمایهداری جهانی بتواند از نظر اقتصادی توسعه یابد و یا بگیرد،تلاشها برای مقابله تنها در زمینهء فرهنگی بیفایده خواهد بود؛چرا که سیستم اقتصاد سرمایهداری فرهنگ خودش را همراه میآورد؛یعنی کالای کشورهای استعماری حامل و ناقل فرهنگ استعمار و سرمایهداری هم هست."