خلاصه ماشینی:
"یک نویسنده خوب باید با این شیوههای مختلف زبان آشنایی کامل داشته باشد و آنها را به درستی به کاربرد،یا تعمدا طروی غلط به کاربرد که خواننده را آشفته سازد و تکان دهد.
آنها دارند برای محبوب جاگوا،فردی که در انگلستان است،نامه مینویسند و نویسنده از طریق نوع زبانی که به کار میبرد بر ما آشکار میسازد که اگر آنان آدمهایی در زندگی واقعی بودند چه بودند و چگونه بودند.
از این طریق،نامه میتواند احساسات نیرومندی که زیر این زبان ناکامل خفته است منتقل کند،و خواننده به خوبی تلاشهای جاگوا را برای بیان آنچه که واژهای باری آن نمییابد،دریابد.
روزی که مرا برای رفتن به انگلستان ترک کردی به خاطر آوردم،من مفتون چهرۀ زیبای تو بودم که شبانگاه مرا به سرزمین رؤیا میبرد؛میدانی جایی که قلبها تلاقی میکنند شادمانی خواهد بود،عشق تو مرا به خود کشید؛قلب و روح من شعلهور شد،عشق به وسیله نوع بشر نمیتواند منسوخ شود،مگر خدای بزرگ و قادر متعال."