خلاصه ماشینی:
"با جدا شدن این منطقه از خاورمیانه،منطقهء خاورمیانه نیز از همگونگی بیشتری برخوردار میشود؛منطقهای که از مرزهای لیبی تا سواحل خلیج فارس امتداد مییابد(اگر ترکیه،ایران و فلسطین اشغالی را استثنا کنیم)از کشورهای عرب مسلمان تشکیل شده است،در حالی که آسیای میانه عمدتا زیستگاه اقوام ترک زبان و ایرانی تبار است و خرده اقوام دیگری چون پشتونها و پاکستانیها نیز در اصل جزو یکی از همین دو خانواده هستند.
نوعی نظام نیمه فدرالی آشفته همراه با لعان مذهبی بر پاکستان حاکم است،در حالی که در ترکیه نظامی کاملا گیتیگرا و متمایل به غرب حاکم است و ایران به شیوهای که در هیچ جای دیگر دنیا نمونه ندارد اداره میشود و سرنوشت کشورهای تازه به استقلال رسیدهء منطقه هنوز در دست کمونیستهاست.
شکست امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول همراه با شکلگیری امپراتوری جدید روسیه که این بار مجهز به یک ایدئولوژی جهانشمول بود و به سلطه بر مناطق مورد نظر ترکیه انجامید امید ترکیه به چنگ اندازی بر ایالات ترک نشین شرق و غرب دریای خزر را بر باد داد و راه برای جریان دیگر باز شد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) اما به نظر ما از آنجا که روسیه درآیندهء نزدیک هیچ جایی برای هیچ کشور دیگری باقی نخواهد گذاشت،صلاح و منفعت غرب در تضعیف ایران نیست،بلکه علیرغم نزاعهای عقیدتی،در تقویت آن است تا در برابر روسیهء نیرومند وزنهای باشد و بدین ترتیب از قدرت گرفتن بیش از حد آن کشور جلوگیری شود و از سوی دیگر امکان ورود به بازارهای آسیای میانه از طریق ایرانی وجود داشته باشد که روز به روز هم به مواضع واقع بینانهتر نزدیک میشود و هم نسبت به منافع اقتصادی و حیاتی خود وقوف بیشتری حاصل میکند."