خلاصه ماشینی:
"8 حال باید دید،با توجه به آنچه گفتیم،آیا زمینههایی وجود دارد که کشورهای حوزهء خالیج فارس بتوانند آگاهانه و مستقلانه به سوی همگرایی گام بردارند؟ زمینههای لازم برای همگرایی ارنستهاس چنین تعریفی از همگرایی بینالمللی فراپیش مینهد: فرایندی که برابر آن،گردانندگان سیاسی چند یگان ملی برانگیخته میشوند تا وفاداری،خواستهها و پویههای سیاسی خویش را به کانونی بزرگتر واسپارند،به گونهای که نهادهای این کانون بتوانند یا بخواهند صلاحیتهایی را بر کشورهای پیشین [و اینک عضو]اعمال نمایند.
پس از جنگ دوم خلیج فارس(91-1990)و درهم شکسته شدن نیروهای عراق در کویت،شش وزیر خارجه کشورهای عضو همان شورا،به همراه وزیران خارجه مصر و سوریه،در 6 مارس 1991، نشستی در دمشق سازمان دادند و گروه 2+6 را بر بنیاد پنج اصل زیر شالودهریزی کردند: 1-عمل کردن مطابق اساسنامهء اتحادیه عرب و منشور ملل متحد 2-ایجاد نظم نوین عربی براساس اقدامات مشترک عربی 3-تلاش برای حل نزاع اعراب و اسرائیل براساس قطعنامههای سازمان ملل متحد 4-تأکید بر همگرایی اقتصادی بین دولتهای عرب 5-در نظر گرفتن حاکمیت دولتهای عرب در ورای ماهیت و منابع اقتصادی آن دولتها26 .
اما از 1991 حضور سیاسی و نظامی این دو کشور و شماری دیگر از کشورهای اروپایی در حوزهء خلیج فارس به گونهای گسترش یافته که در راه همگرایی منطقهای در این سامان سد و بندهای بزرگ ایجاد کرده است.
با توجه به موضعگیری ایالات متحده آمریکا و ایران در برابر یکدیگر و با در شمار آوردن ایستار خصمانه ایران و اسرائیل در برابر هم،همه فرایندهای یاد شده به دور شدن هر چه بیشتر سیاستها و راهبردهای شمال خلیج فارس(ایران)و جنوب آن(شیخنشینها)منجر گردیده و واگرایی بیشتری میان آنها به وجود آورده است."